Document Type : Research Paper
Authors
1 Associate Professor Alzahra University
2 Ph.D. Student of Accounting at Al-Zahra University and a faculty member at Payame Noor University
Abstract
Keywords
Main Subjects
در عصر حاضر با گسترش خصوصی سازی و پیشرفت اقتصاد، بازارهای مالی از اهمیت بسیاری برخوردار شده است. گسترش بازارهای مالی متوجه گستردگی ابزارهای مالی و مشارکت هر چه بیشتر افراد مختلف میباشد. مشارکت افراد و کارایی عملیاتی موثر بازارهای مالی، وابسته به این موضوع میباشد که چگونه اطلاعات به طرفهای مختلف انتقال مییابد (هو، 2001). با توجه به اینکه مدیران دارای اطلاعات بیشتر و درک بهتری در رابطه با عملکرد آتی شرکت هستند، برخی از آنها با در نظر گرفتن هزینه و منافع بالقوه افشای اطلاعات، اقدام به افشای اختیاری اطلاعات میکنند. در این راستا استراتژی افشای اطلاعات نقش مهمی در کاهش عدم تقارن اطلاعات بین مدیران و سرمایه گذاران خارجی ایفا میکند و میتواند سطح اعتماد سرمایه گذاران را بالا برده و منجر به بهبود نقدشوندگی سهام و کاهش هزینه سرمایه شود. (دیاموند و ورکچیا، 1991؛ میک و همکاران، 1995؛ کریستندال و بونتیس، 2007).
حوزه افشای اطلاعات توسط شرکتها از حوزههای مورد علاقه محققان دانشگاهی در بسیاری از کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه میباشد. بررسی مطالعات این حوزه نشان میدهد، تحقیقات در سه بعد اصلی صورت میگیرد.
1) اندازهگیری دقیق سطح افشای اطلاعات توسط شرکتها که در تحقیقات مختلف ابعاد متنوع افشای اجباری و افشای اختیاری از نظر اطلاعات مالی و غیر مالی اندازهگیری و کمی سازی شده است.
2) شناسایی عوامل و محرکهایی میباشد که بر رویهها و سطح افشای اطلاعات تاثیر میگذارد. در چارچوب تئوری مشروعیت و تئوری ذینفعان متغیرهایی نظیر حاکمیت شرکتی، ساختار مالکیت، ویژگیهای شرکت و قدرت ذینفعان ممکن است رویههای افشای اطلاعات را تحت تاثیر قرار دهد.
3) بحث پیامدهای افشای اطلاعات است. تحقیقات متعدد نشان میدهد که افشا و شفافیت بیشتر، منافع متعددی برای شرکتها به دنبال خواهد داشت. از جمله مهمترین آنها، هزینه سرمایه کمتر و کاهش عدم تقارن اطلاعاتی است. افشای اجباری و اختیاری یکی از ابزارهای شفافیت مالی محسوب میشود که منجر به افزایش قدرت نقدشوندگی سهام شرکت و در نتیجه خلق ارزش برای سهامداران و برای جامعه میگردد.
در ادبیات افشاء اطلاعات، ابزار اندازهگیری چک لیست میباشد. به منظور اندازهگیری شاخص افشای اطلاعات سه مرحله، تهیه چک لیست مناسب وتعیین اجزای اطلاعات موجود در چک لیست، تعیین نمره هریک از اقلام و محاسبه شاخص افشاء باید طی شود. در افشای اجباری، اطلاعات موجود در چک لیست بر حسب موارد ذکر شده در استانداردهای حسابداری تعیین میشود و در افشای اختیاری، این ابزار خودساخته از مرور رهنمودهای مجامع حرفهای حسابداری و ادبیات موجود در این حوزه حاصل میشود.
برای تعیین نمره هر یک از اجزای اطلاعاتی چک لیست دو رویکرد اصلی توسط کوک (1989) معرفی گردیده است. رویکرد اول که مورد توجه کوپلند و فردریک (1968) میباشد، وابسته به ارائه اطلاعات است. در این رویکرد محقق تعداد لغات بکاررفته برای هریک از اقلام افشا را مورد توجه قرار میدهد. در نتیجه نمره بین صفر و یک متغیر خواهد بود. کوک (1989) این معیار را بخاطر عینیت در تعیین نمره افشا مورد انتقاد قرار داد و رویکرد دو بخشی را معرفی نمود. طبق این رویکرد، به اقلام افشا شده عدد یک و به اقلام افشا نشده عدد صفر تعلق میگیرد. با این وجود، برای اجتناب از هرگونه اثر منفی بر روایی و پایایی نمرات افشاء دو مساله وزندهی و دیگری اقلام غیرقابل کاربرد برای برخی شرکتها، مورد توجه قرار میگیرد.
در بحث وزندهی دو رویکرد وجود دارد. رویکرد اول عدم وزندهی است که در نظر میگیرد اهمیت افشای تمامی اقلام با یکدیگر برابر است. رویکرد دوم وزندهی است که فرض میکند اهمیت اقلام افشا برای گروههای استفادهکننده متفاوت است و وزن متفاوتی به اقلام میدهد. محققان زیادی رویکرد عدم وزندهی را مورد توجه قرار میدهند؛ زیرا اهمیت اقلام در طی زمان و در بخشهای مختلف در حال تغییر است (حسن و همکاران، 2006). در رویکرد وزندهی غالباً به اهمیت اطلاعات از منظر تحلیلگران توجه میشود و ضرورتاً بیانگر اهمیت اقلام از منظر دیگر ذینفعان نمیباشد. لذا شاخص بدست آمده برحسب عدم وزندهی زمانی که محقق بر ذینفعان تاکید میکند، مناسبتر است (کوک، 1989، حسن و همکاران، 2006 و وانگ و همکاران، 2008).
شاخص افشا از تقسیم امتیاز افشای اختیاری شرکت بر حداکثر نمره افشای اختیاری قابل کسب حاصل میگردد. مطالعاتی که به بررسی میزان و سطح افشاء اطلاعات در شرکتهای پذیرفته در بورس اوراق بهادار تهران پرداختهاند، به شرح زیر ارائه شدهاند.
نوری فرد (1377) پژوهشی را تحت عنوان"افشای اطلاعات در گزارشهای مالی شرکتها" انجام داده است. در این پژوهش کوشش شده تا جنبههای کمی و کیفی افشای اطلاعات را در ایران ضمن بررسی گزارشهای سالیانه مورد ارزیابی قرار دهد. وی برای اندازهگیری افشاء از چک لیست افشاء تحقیقات پژوهشگرانی مانند سرف (1962)، بازبی (1974) و... استفاده کرد که شامل 55 مورد افشاء بود. روند افشا اطلاعات در قالب سه ویژگی از ویژگیهای شرکت (میزان دارائی، حاشیه سود، ماهیت صنعت)، مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصله از این پژوهش نشان داد، میان اندازه شرکت از لحاظ جمع داراییها وحاشیه سود و میزان افشاء در یادداشتهای همراه صورتهای مالی رابطهای مثبت وجود دارد، اما میان نوع صنعت و افشاء رابطهای وجود ندارد.
فروغی و همکاران (1387) در پژوهشی نگرش مدیران شرکتهای تولیدی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران را در خصوص افشای اطلاعات حسابداری اجتماعی، بر مبنای تئوریهای اقتصاد سیاسی، تئوری مشروعیت و تئوری گروههای ذینفع را مورد بررسی دادند. بر اساس تئوریهای مذکور، در صورت اختیاری بودن افشای چنین اطلاعاتی، مدیران تنها مایل به ارائهی اطلاعاتی هستند که تصویری مطلوب از شرکت ارائه میدهند. نتایج حاصل از تحقیق دقیقا در راستای تئوریهای فوق است و نشان میدهد که مدیران شرکتهای ایرانی مایل به افشای اطلاعات مربوط به منافع اجتماعی و مسایل رفاهی کارکنان خود هستند، ولی برای افشای اطلاعات مربوط به هزینههای اجتماعی سازمان خود تمایل ندارند.
مهدوی پور و همکاران (1389) در این تحقیق، به بررسی میزان اطلاعات افشا شده از طریق اینترنت در وب سایت 100 شرکت از شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و ارتباط آن با برخی از ویژگیهای شرکت شامل اندازه، اهرم شرکت، سودآوری و نوع صنعت، پرداختند. نتایج نشان میدهد، بین افشای اطلاعات مالی از طریق اینترنت (متغیر وابسته) و اندازه شرکت، اهرم شرکت و نوع صنعتی که شرکت در آن فعالیت میکند (متغیرهای مستقل)، رابطه معناداری وجود دارد، اما ارتباط معناداری بین متغیر وابسته و متغیر مستقل سودآوری شرکت مشاهده نگردید.
شیری و کریمی ربایی (1389) در پژوهشی به بررسی میزان اطلاعات افشا شده از طریق اینترنت در وب سایت شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و ارتباط آن با برخی از ویژگیهای غیرمالی شرکتها پرداختند. نتایج تحقیق نشان میدهد در شرکتهای بورسی ایران، بین ویژگیهای غیرمالی و افشای اینترنتی رابطه معناداری وجود دارد که این رابطه در مورد میزان اهمیت به "کیفیت محصولات و فرایندها" و "ارتباط اینترنتی با ذینفعان" مستقیم و در مورد "فشار محیطی" و "نوع صنعت" معکوس بوده است.
طالب نیا و همکاران (1391) در پژوهش خود در رابطه با ارزیابی کمیت و ماهیت افشای اطلاعات حسابداری زیست محیطی و اجتماعی در بورس اوراق بهادار تهران انجام دادهاند. برای اندازهگیری و مقایسه کمیت و ماهیت افشای زیست محیطی و اجتماعی شرکتها از تحلیل محتوی استفاده شده است. این پژوهش سطح افشای اطلاعات زیست محیطی و اجتماعی را با تعداد جمله اندازهگیری میکند. یافتههای پژوهش نشان میدهد، شرکتهای ایرانی ترجیح میدهند اطلاعات زیست محیطی و اجتماعی را در گزارش هیئت مدیره به شکل اطلاعات اختیاری افشاکنند. بیشترین افشا در بخش منابع انسانی و سپس در بخش محصولات و خدمات بوده است. آنها بیان کردهاند که شرکتها تمایل دارند اخبار بیطرفانه، سپس اخبار خوب را بیشتر از اخبار بد افشاکنند.
اعتمادی و خلیل پور (1391) در پژوهشی کیفیت افشاء اطلاعاتی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران را با استفاده از رویکرد ترکیبی آنتروپی- فازی ارزیابی نمودند. با استفاده از تکنیک آنتروپی درجه اهمیت هریک از ابعاد کیفیت افشاء اطلاعاتی مشخص شد. سپس این وزنها به همراه دادههای استخراج شده از پرسشنامه ارزیابی کیفیت افشاء اطلاعاتی شرکتها که بر اساس رویکرد فازی تنظیم شده است، ترکیب شده و مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. جامعه آماری، سرمایه گذاران در بورس اوراق بهادار و روش گردآوری دادهها، پرسشنامه میباشد که بر اساس دستورالعمل اجرایی افشای اطلاعات شرکتهای بورسی تنظیم شده است. نتایج حاصل از ماتریسهای آنتروپی نشان میدهد که از دید سرمایهگذاران ویژگی بیطرفانه بودن از لحاظ اهمیت داشتن در اولویت اول، افشای کافی در اولویت دوم، و قابلیت تایید بودن در اولویت آخر است. آزمون فرضیات نشان میدهد که اطلاعات ارائه شده توسط شرکتها دارای ویژگیهای صحیح بودن، رجحان محتوا بر شکل، بیطرفانه بودن، سودمندی در ارزیابی، دارای ثبات رویه و قابلیت مقایسه است، اما از نظر سرمایه گذاران، اطلاعات ارائه شده، ویژگیهای کامل بودن، به موقع بودن، سودمندی در پیش بینی و افشاء کافی را ندارند.
شعری و حمیدی (1392) در پژوهشی کفایت افشای معاملات با اشخاص وابسته را با استفاده از چک لیست افشای تهیه شده طبق استاندارد حسابداری شماره 12 ایران، بررسی نمودند. در این پژوهش 14 مورد افشا به دو دسته افشای عمومی (5 مورد) و سایر موارد افشا (9 مورد) تقسیم و میانگین افشا محاسبه گردید. با در نظر گرفتن سطح افشای 50 درصد، نتیجه بررسی نشان میدهد که شرکتها بطور میانگین 46 درصد از موارد افشای عمومی و 58 درصد تا 62 درصد از سایر موارد افشا را گزارش میکنند. در واقع الزامات مندرج در استاندارد حسابداری12 ایران، بطور کامل توسط شرکتها گزارش نمیشود.
مرور ادبیات فوق نشان میدهد، در ایران سطح افشاء اطلاعات عمدتا متوجه افشای اجباری در استانداردهای حسابداری ایران میباشد و تحقیق درباره سطح افشای اختیاری هنوز در ابتدای کار قرار دارد. افشاءاختیاری در بسیاری از شرکتهای پذیرفته شده در بورسهای معتبر جهانی مورد تشویق قرارمی گیرد و از ابعاد مختلفی نظیر اطلاعات مالی، اطلاعات غیر مالی، اطلاعات چشم انداز آتی و غیره برخوردار است. پژوهشهای انجام شده در سالهای اخیر نشان میدهد، چارچوب گزارشگری مالی سنتی توانایی ارائه صورت کاملی از فعالیتهای شرکت را نداشته و قادر به ایفای وظیفه پاسخگوئی بطور کامل و صحیح نیست (گوتری و همکاران، 2004). شواهد تجربی نشان میدهد، اطلاعات مهمی نظیر اطلاعات مرتبط با داراییهای نامشهود، مسئولیت اجتماعی و زیست محیطی شرکت، مکانیزهای حاکمیت شرکتی و چشم انداز آتی فعالیتهای شرکت جایگاهی در گزارشگری سنتی ندارد. لذا در راستای رفع نواقص گزارشگری سنتی لازم است الگوها و چارچوبهایی برای افشای اختیاری تدوین و ارائه گردد که بتواند تا حد امکان نیازهای اطلاعاتی ذینفعان را مرتفع سازد.
از منظر تئوری ذینفعان، افشای اطلاعات تحت تاثیر قدرت ذینفعان داخلی و خارجی شرکت میباشد. ذینفعان مختلف، اهداف و عملیات شرکت را تحت تاثیر قرار میدهند و شرکت در راستای پاسخگویی به نیازهای اطلاعاتی ذینفعان اقدام به افشای اطلاعات در ابعاد و سطوح مختلف میکند.
از منظر تئوری مشروعیت دو دسته از عوامل بر سطح افشای اطلاعات تاثیر میگذارند؛ ویژگیهای شرکت و راهبری شرکتی. دسته اول بیانگر عواملی هستند که میزان فشار اجتماعی برای ارائه اطلاعات را نشان میدهد. بر مبنای تئوری مشروعیت، شرکتهای صنعتی بزرگ با ویژگیهایی مطلوب از نظر قابلیت سودآوری، نقدینگی و اهرم مالی، بیشتر مورد توجه عموم قرار گرفته و در نتیجه تقاضا برای ارائه اطلاعات و بهبود شفافیت افزایش می یابد. دسته دوم بیانگر عواملی است که میزان پاسخ شرکت به تقاضای ذینفعان را نشان میدهد. این عوامل شامل راهبری شرکتی و ساختار مالکیت شرکت است. انتظار میرود در شرکتهایی که مکانیزمهای راهبری شرکتی مناسبی وجود داشته و پراکندگی مالکیت بیشتر است در برابر تقاضای ذینفعان، افشای بیشتر اطلاعات مورد توجه قرار می گیرد. (نصر، 2010)
ملکیان و سیدآبادی (1383) در پژوهشی با عنوان "بررسی تاثیر اندازه و نسبتهای مالی بر افشای کامل صورتهای مالی" اقدام به ایجاد یک چک لیست از اقلام افشای الزامی نمودند که شامل 168 قلم بود و از متن استانداردهای حسابداری استخراج گردید. آنها مدل خود را بر روی 50 شرکت پذیرفته شده در بورس آزمون نمودند. نتایج آنها نشان داد که بین اندازه شرکت، نسبت بدهیها به حقوق صاحبان سهام و نسبت سود قبل از مالیات به فروش خالص با افشای کامل صورتهای مالی رابطه معنی داری وجود دارد.
هشی (1385) در پژوهشی، به مطالعه عوامل مؤثر بر مطلوبیت (منصفانه بودن) گزارشگری مالی در چهارچوب اعتباردهی به آنها از طریق ارائه گزارش حسابرسی حاوی اظهارنظر مطلوب (منصفانه) پرداخته است. در این پژوهش متغیرهای نوع مالیکت، حجم معاملات، اندازه شرکت، تغییرات اعضای هیات مدیره، سودآوری، قیمت سهام، عمر شرکت، مکان جغرافیایی شرکت، داشتن حسابرس داخلی، نوع صنعت و نوع موسسه حسابرسی به عنوان متغیرهای مؤثر بر گزارشگری مالی شرکتها در بازار سرمایه بررسی گردید. یافتههای پژوهش نشان میدهد که وجود سهامدار خارجی در ساختار مالکیت و سودآوری با مطلوبیت گزارشگری مالی همبستگی مثبت داشته، مکان جغرافیایی و وجود حسابرس داخلی فاقد همبستگی و سایر عوامل همبستگی منفی داشتند.
خدامی پور و همکاران (1388) به بررسی تأثیر تجدید ارزیابی دارایی شرکتها بر افشای داراییها ومالیات بر درآمد شرکتها پرداختند. در انجام این تحقیق از دو روش توصیفی از نوع همبستگی و پیمایشی استفاده شده است. علاوه بر استفاده از پرسشنامه، دادههای مورد نیاز از صورتهای مالی شرکتهای زیر مجموعه سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران و سازمان توسعه و نوسازی معادن و صنایع معدنی ایران برای دوره زمانی 1380تا 1386 استخراج گردیده است. افشای اطلاعات براساس موارد هفتگانه افشا در استانداردهای حسابداری ایران توصیف شده و پرسشنامه طراحی شده بین دو گروه، مجموعه مدیران شرکتهایی که داراییهای خود را تجدید ارزیابی نموده و حسابرسان مستقل توزیع گردید. یافتههای تحقیق نشان دهنده آن است که در مجموع ارتباط قوی و مؤثری بین تجدید ارزیابی داراییها و افشای داراییها وجود دارد.
مهدوی و قاسمی (1388) تأثیر سازههای اجتماعی قانونگرایی، اطمینانطلبی، سطح تحصیلات، فردگرایی، جنسیت، رشته تحصیلی و سابقههای کاری بر افشاگری مالی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران را بررسی نمودند. نتایج حاصل از آزمون آماری فرضیههای پژوهش نشان میدهد که سازههای اجتماعی قانون گرایی، اطمینانطلبی و فردگرایی بر افشاگری مالی شرکتهای مورد بررسی تأثیر معنادار و مستقیمی دارد و تأثیر سازههای اجتماعی بررسی شده دیگر به لحاظ آماری معنا دار نیست. همچنین، طبق نتایج به دست آمده، فردگرایی بیشترین تأثیر را بر افشاگری مالی دارد.
سجادی و همکاران (1388) در پژوهشی ارتباط ویژگی غیر مالی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران با کیفیت گزارشگری مالی را بررسی نمودند. برای اندازهگیری کیفیت گزارشگری مالی از شاخصی متشکل از 155 قلم بر اساس استانداردهای حسابداری ایران و سایر قوانین مربوط در مورد افشاء استفاده شد و ارتباط احتمالی آن با اندازه شرکت، نوع موسسه حسابرسی، نوع صنعت، ساختار مالکیت و عمر شرکت با استفاده از مدلهای رگرسیون چندگانه بررسی شد. نتایج نشان میدهد اندازه شرکت، عمر شرکت و نوع صنعت رابطه مثبت معنادار و ساختار مالکیت رابطه منفی با کیفیت گزارشگری مالی دارد، اما رابطه نوع موسسه حسابرسی با کیفیت گزارشگری مالی از لحاظ آماری معنادار نبود.
کاشانی و همکاران (1388) رابطه بین دو مکانیزم کنترلی، یعنی افشای اختیاری (کنترل خارجی) و مدیران غیرموظف (کنترل داخلی)، که تقلیل دهنده مشکلات نمایندگی میباشند را مورد مطالعه قرار دادهاند. افشای اختیاری توسط 71 شاخص که در مطالعات قبلی نیز بکار رفته است با اعمال تعدیلاتی تعیین گردید. نتایج تحقیق نشان داد که مدل بکار رفته 20 درصد از تغییرات افشای اختیاری که در حدود یافتههای قبلی نیز میباشد را تخمین میزند. این در حالی است که رابطه معناداری بین افشای اختیاری و مدیران غیر موظف یافت نشد.
نیکومرام و بادآورنهندی (1388) عوامل موثر بر انتخاب کیفیت گزارشگری مالی در ایران را شناسایی و ارزیابی کردند. نتایج آزمون فرضیههای تحقیق نشان میدهد کیفیت گزارشگری مالی با حاشیه سودآوری و کارایی مدیریت شرکت رابطه مثبت و با رقابت در بازار محصول، محافظه کاری مدیریت، اندازه، سرمایه بر بودن فعالیت، چرخه عملیاتی و پیچیدگی محیط فعالیت شرکت رابطه منفی دارد. با این حال، بین کیفیت گزارشگری مالی با فرصتهای رشد، تمرکـز مالکیت، ساختار هیات مدیره، مالکیت اعضای هیات مدیره، صداقت مدیریت، و اهرم مالی شرکت رابطهای مشاهده نگردید. همچنین، بر مبنای آزمونهای چند متغیره الگوهایی ارایه گردید که امکان پیش بینی کیفیت گزارشگری مالی برای دوره مالی آینده را فراهم میکند. این الگوها مبتنی بر توزیع احتمال نرمال استاندارد (CDF) است و احتمال گزارشگری مالی با کیفیت برای دوره مالی آینده را برآورد میکند.
نوروش و حسینی (1388) در تحقیقی رابطه بین کیفیت افشای شرکتی (شامل قابلیت اتکا و به موقع بودن) و مدیریت سود را بررسی نمودند. از آنجائی که بهبود کیفیت افشای شرکتی باعث کاهش عدم تقارن اطلاعاتی میگردد و کاهش عدم تقارن اطلاعاتی، مدیریت سود کمتر را به همراه دارد، فرضیه اصلی این تحقیق آن است که بهبود کیفیت افشای شرکتی با مدیریت سود رابطه منفی دارد. در این تحقیق برای اندازهگیری کیفیت افشا از دو معیار بهموقع بودن و قابلیت اتکا استفاده گردیده و مدیریت سود شرکتها با استفاده از مدل تعدیل شده جونز برآورد گردیده است. یافتههای این تحقیق نشان میدهد که بین کیفیت افشای شرکتی و مدیریت سود رابطه منفی معنی دار وجود دارد. همچنین یافتههای تحقیق حاکی از وجود رابطه منفی معنی دار بین به موقع بودن افشای شرکتی و مدیریت سود میباشد.
بنی مهد و محسنی شریف (1389) مفهوم کیفیت افشای اطلاعات و برخی از عوامل تأثیرگذار بر آن را، مورد مطالعه قرار دادند. به همین منظور شرکتهای رتبه بندی شده در بورس اوراق بهادار تهران در سال 86 که شامل 311 شرکت بود، به عنوان جامعه آماری پژوهش انتخاب شد. سپس با استفاده از اطلاعات مندرج در متن صورتهای مالی و یاداشتهای همراه به بررسی رابطه بین برخی از عوامل تاثیر گذار بر رتبه بندی شرکتهای موجود دربورس اوراق بهادار نظیراندازه شرکت، بازده داراییها، اهرم مالی، نوع حسابرس، نوع گزارش حسابرس، درصد مالکیت سهامدار عمده، نوع واحد تجاری و نوع صنعت پرداخته شد. در این پژوهش با توجه به اینکه ارائه بهموقع اطلاعات به سازمان بورس اوراق بهادار به عنوان عامل اصلی رتبه بندی شرکتها از سوی این سازمان مدنظر قرار گرفته بود، متغیر وابسته، فاصله زمانی بین تاریخ تهیه صورتهای مالی و تاریخ انجام حسابرسی در نظر گرفته شده است. نتایج تحقیق حاکی از این است که رتبه افشاء با اندازه شرکت و نوع صنعت ارتباط معنادار مثبت دارد، اما با نوع گزارش حسابرس و درصد مالکیت سهام رابطه معنادار منفی دارد. همچنین رابطهای میان بازده داراییها، اهرم مالی، نوع حسابرس و نوع واحد تجاری با رتبه افشاء مشاهده نشد.
خواجوی و همکاران (1390) به بررسی رابطهی بین مدیریت سود و مسئولیت پذیری اجتماعی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند. در این پژوهش برای اندازهگیری مدیریت سود، از مدل تعدیل شده جونز استفاده شده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که بین مسولیتپذیری اجتماعی شرکت و مدیریت سود، رابطه منفی وجود دارد و حدود 16% از تغیرات مسئولیتپذیری اجتماعی شرکت به طور معکوس تحت تاثیر متغیرهای اندازه شرکت، منابع مالی و مدیریت سود میباشد. هم چنین عملکرد مالی شرکت با مدیریت سود رابطهی مثبت و با مسئولیتپذیری اجتماعی شرکت، رابطهی منفی معکوس داشته، ولی مسئولیتپذیری اجتماعی شرکت در کنار مدیریت سود، باعث کاهش اثر معکوس مسئولیتپذیری اجتماعی شرکت بر عملکرد مالی دارد. بهعبارتی منجر به بهبود عملکرد مالی شرکت شده است. در نهایت، تعهدات سازمانی با مدیریت سود و عملکرد مالی شرکت رابطهی منفی دارد.
کمالیان و همکاران (1390) درصدد شناسایی عوامل تأثیر گذار بر رتبه افشای اطلاعات برآمدند، با توجه مطالعات انجام شده در سایرکشورها و شرایط حاکم بر بازار سرمایه ایران، 19 عامل انتخاب گردید. با استفاده از رویکرد داده کاوی و به طور اخص الگوریتم 5/0C، عواملی که بیشترین تکرار را در مجموعه قوانین تولیدشده به خود اختصاص دادند (بیشترین تأثیر را بر رتبه افشای اطلاعات داشته اند) استخراج گردید. این عوامل "کیفیت موسسه حسابرسیکننده شرکت"، "بازده دارایی"، "نسبت بدهی" و "موظف یا غیرموظف بودن رئیس هیئت مدیره " میباشند. مرتب سازی این قوانین و بررسی عوامل چهارگانه فوق در قوانین مرتب شده میتواند به عنوان یک ACS بر اساس رویکرد سیستم خبره تصمیم گیری به سرمایه گذاران در تشخیص میزان شفافیت اطلاعاتی شرکتها کمک کند.
دیدار و همکاران (1390) به بررسی اثر ویژگیهای شرکت بر سطح افشای شرکت پرداختند. در این پژوهش، اثر خصیصههایی نظیر؛ اندازه شرکت، درجه مشهود بودن داراییها، اهرم مالی، نقدینگی، سودآوری و رشد سودآوری بر سطح افشاء 128 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی دوره زمانی 1388-1382 بررسی گردید. یافتههای تحقیق نشان میدهد، ویژگیهایی نظیر درجه مشهود بودن داراییها، اهرم مالی و سودآوری بر سطح افشاء اثر گذار بوده، ولی اندازه و رشد در سودآوری بر سطح افشاء کل اثر معنی داری ندارند. به دلیل ماهیت کاملا متفاوت افشاء اختیاری و غیر اختیاری، تحلیلهای انجام گرفته در دو سطح افشاء اختیاری و غیر اختیاری انجام و مورد مقایسه قرار گرفتهاند. در این تحقیق برای طراحی شاخص افشاء از شاخص افشاء چیونگ و همکاران (2010) استفاده شده و چک لیست موارد افشا برای اصول حاکمیت شرکتی که شامل 60 معیار میباشد، بکار رفته است. نتایج نشان میدهد، اغلب خصیصههای شرکت صرفا بر افشای اختیاری اثر گذاشته ولی بر افشای غیر اختیاری اثر نمیگذارد.
محمدآبادی و همکاران (1391) شواهد تجربی پیرامون تاثیرگذاری محافظهکاری حسابداری بر کیفیت افشا ارائه نمودند. در این پژوهش برای اندازهگیری محافظه کاری از نسبت ارزش دفتری خالص داراییها به ارزش بازار استفاده و کیفیت افشای اطلاعات با توجه به مقادیر اعلام شده از سوی سازمان بورس اوراق بهادار تهران تعیین شد. تجزیه و تحلیل آماری نشان داد، همزمان با اعمال درجات بالاتری از محافظهکاری سطح کیفی افشای انجام شده توسط شرکت نیز افزایش یافته است. این نتایج در شرایطی به دست آمده که تاثیرات متغیرهای مرتبط با ساختار و متغیرهای مرتبط با عملکرد، شامل اندازه شرکت، اهرم مالی، سودآوری و نقدینگی بر کیفیت افشا تحت کنترل و مورد بررسی قرار گرفته است. بنابراین میتوان گفت شواهد تجربی متقاعدکننده موجود، همراستا با مبانی نظری حسابداری، بیانگر تاثیر مستقیم محافظهکاری بر کیفیت افشا و گزارش اطلاعات مالی هستند.
حجامی (1391) در پژوهشی به بررسی رابطه بین افشای مسئولیتپذیری اجتماعی و مالکیت نهادی در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداخت. نتایج حاصل از تحقیق بیانگر این است که بین افشای مسئولیتپذیری اجتماعی در تمام ابعاد آن (مشارکت اجتماعی، محیط زیست، روابط کارکنان، ویژگی محصولات) با مالکیت نهادی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، رابطه منفی وجود دارد. بنابراین لازم است آن دسته از سرمایهگذاران نهادی که توجه به سودهای جاری و کوتاه مدت دارند، به منظور به حداکثر رساندن سودآوری خود، اولویت را به سرمایهگذاری در شرکتهایی دهند که کمترین افشای مسولیت اجتماعی را داشته باشند.
همتی و جلیلی (1391) به بررسی رابطه افشای سرمایه فکری با نوع مالکیت و اندازه شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند. به منظور تعیین میزان افشای اطلاعات سرمایه فکری از روش تحلیل محتوا و همچنین برای بررسی رابطه بین میزان افشای اطلاعات و نوع مالکیت سهام و اندازه شرکت از آزمون همبستگی اسپیرمن استفاده شده است. نتایج حاصل از آزمون فرضیهها نشان میدهد که در سال 87، سرمایه خارجی و در سال 88، سرمایه انسانی بیشترین میزان افشا را داشتهاند و رابطه معناداری بین میزان افشای اطلاعات سرمایه فکری و نوع مالکیت سهام و اندازه شرکت وجود دارد.
طالبنیا و رستمی (1392) به بررسی رابطه بین ضرایب مالیاتی و میزان افشاء گزارشات مالی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند. در مرحله اول، به منظور تعیین میزان افشاء صورتهای مالی که در این تحقیق در راستای تعیین مقدار متغیر وابسته، چک لیست میزان افشاء تنظیم و برای هر شرکت یک نمره یا شاخص افشاء تعریف شد. در مرحله دوم، اطلاعات مربوط به متغیرهای کنترل نظیر نسبت کل بدهیها به کل داراییها و لگاریتم کل داراییها محاسبه و استخراج گردید. در مرحله سوم، ضرایب مالیاتی هر شرکت با توجه به نوع محصولات یا خدمات آنها محاسبه و تعیین گردید. یافتهها نشان میدهد بین ضرایب مالیاتی و میزان افشاء اجباری گزارشات مالی رابطه معنادار معکوسی وجود دارد، یعنی هرچه ضرایب مالیاتی بیشتر باشد میزان افشاء اجباری کمتر میشود.
علوی طبری و تفرشی (1392) در پژوهشی به بررسی تاثیر نظام راهبری شرکتی بر افشای سرمایه فکری پرداختند. در این راستا تاثیر برخی شاخصهای نظام راهبری شرکتی (اندازه هیات مدیره، ترکیب هیات مدیره، یکسان بودن مدیرعامل و رئیس هیات مدیره و وجود بخش حسابرسی داخلی) برمیزان افشای سرمایه فکری (سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری و سرمایه رابطهای)، برای 120 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران به روش رگرسیون پانل دیتای پواسن بررسی شد. نتایج نشان داد بین تعداد مدیران ومیزان افشای سرمایه فکری رابطهی معناداری وجود ندارد؛ بین درصد اعضای غیر موظف و میزان افشای سرمایه فکری رابطه معنادار مثبت وجود دارد؛ بین یکسان بودن مدیرعامل و رئیس هیات مدیره و میزان افشای سرمایه فکری رابطهی معنادار منفی وجود دارد و بین وجود بخش حسابرسی داخلی و میزان افشای سرمایه فکری رابطهی معناداری وجود ندارد.
با توجه به ادبیات بیان شده در بحث محرکهای افشای اطلاعات توسط شرکتها، ماتریس نظریه به شرح نگاره 1 برای شناسایی محرکهای افشای اطلاعات استخراج شده است.
نگاره (1): ماتریس نظریه محرکهای افشای اطلاعات
محرکهای افشای اطلاعات |
ملکیان و سیدآبادی (1383) |
هشی (1385) |
خدامی پور و همکاران (1388) |
مهدوی و قاسمی (1388) |
سجادی و همکاران (1388) |
کاشانی و همکاران (1388) |
نیکومرام و بادآورنهندی (1388) |
نوروش و حسینی (1388) |
کنگرلویی و همکاران (1389) |
بنی مهد و محسنی شریف (1389) |
خواجوی و همکاران (1390) |
کمالیان و همکاران (1390) |
دیدار و همکاران (1390) |
کردستانی و رحیمی (1390) |
محمدآبادی و همکاران (1391) |
حجامی (1391) |
همتی و جلیلی (1391) |
طالب نیا و رستمی (1392) |
علوی طبری و تفرشی (1392) |
اندازه شرکت |
* |
* |
|
|
* |
|
* |
|
|
* |
|
|
* |
|
|
|
* |
|
|
سودآوری |
|
* |
|
|
|
|
* |
|
|
|
|
|
* |
|
|
|
|
|
|
نسبتهای مالی |
* |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
* |
|
|
|
|
|
|
|
تجدید ارزیابی دارایی ها |
|
|
* |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
اهرم مالی |
|
|
|
|
|
|
* |
|
|
* |
|
|
* |
|
|
|
|
|
|
نقدینگی |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
* |
|
|
|
|
|
|
رشد فروش |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
* |
|
|
|
|
|
عمر شرکت |
|
* |
|
|
* |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
نوع صنعت |
|
* |
|
|
* |
|
|
|
|
* |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
بازده دارایی ها |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
* |
|
* |
|
|
|
|
|
|
|
داراییهای ثابت |
|
|
|
|
|
|
* |
|
|
|
|
|
* |
* |
|
|
|
|
|
چرخه عملیاتی |
|
|
|
|
|
|
* |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
توان رقابتی |
|
|
|
|
|
|
* |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
پیچیدگی محیط فعالیت |
|
|
|
|
|
|
* |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
محافظه کاری مدیریت |
|
|
|
|
|
|
* |
|
* |
|
|
|
|
|
* |
|
|
|
|
مدیریت سود |
|
|
|
|
|
|
* |
* |
|
|
* |
|
|
|
|
|
|
|
|
نوع مالکیت |
|
* |
|
|
* |
|
* |
|
|
* |
|
|
|
* |
|
* |
* |
|
|
اندازه هیات مدیره |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
* |
کیفیت موسسه حسابرسی |
|
* |
|
|
* |
|
|
|
|
* |
|
* |
|
|
|
|
|
|
|
ترکیب هیات مدیره |
|
* |
|
|
|
* |
* |
|
|
|
|
* |
|
|
|
|
|
|
* |
وجود بخش حسابرسی داخلی |
|
* |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
* |
حجم معاملات سهام |
|
* |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
قیمت سهام |
|
* |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
سازههای اجتماعی |
|
|
|
* |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
ضرایب مالیاتی |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
* |
|
افشای اجباری و اختیاری اطلاعات میتواند دارای پیامدهای اقتصادی متعددی باشد که از جملة این پیامدها میتوان به بهبود نقدشوندگی سهام در بازار سرمایه، کاهش هزینة سرمایة شرکتها و افزایش کاربران و افزایش توان پیشبینی استفادهکننده از اطلاعات اشاره نمودکه این موارد نیز نهایتا منجر به افزایش ارزش شرکت میگردد.
عباسی (1382) با استفاده از مدلهای گوردون و EBO به بررسی رابطه بین سطح افشاء و هزینه سرمایه در سال 1380 پرداخت. موارد افشا با بررسی استانداردهای بین المللی حسابداری، چک لیست افشای ضروری سازمان حسابرسی و صورتهای مالی نمونه سازمان بورس تعیین گردید. این چک لیست با گزارشهای مالی شرکتهای نمونه مطابقت داده شد و نمرهگذاری و سطح افشای هر شرکت مشخص گردید. نتایج تحقیق نشان میدهد، بین سطح افشای اطلاعات و هزینه حقوق صاحبان سهام، هزینه بدهی و در مجموع هزینه سرمایه هیچ رابطه معناداری وجود ندارد.
در تحقیقی که توسط خوشطینت و راعی (1383) تحت عنوان تاثیر ارائه اطلاعات حسابداری اجتماعی بر تصمیمگیری سرمایهگذاران صورت گرفت، با این فرض که گزارشگری اطلاعات حسابداری اجتماعی بر تصمیمگیری سرمایهگذاران تاثیر بسزایی دارد؛ نتایج حاصل از تحقیق حاکی از آن بود که گزارشگری اجتماعی تاثیری ما بین 26 تا 38 درصد، در تصمیمات سرمایهگذاران خواهد گذاشت. بدین ترتیب، میتوان گفت که اطلاعات حسابداری اجتماعی در تصمیمات سرمایهگذاری افراد موثر است. لکن میزان این تاثیر چندان قابل توجه نیست. علاوه بر این با توجه به این که در عمل، پارامترهای متعددی از جمله شرایط سیاسی، اقتصادی، نوع صنعت، نسبتها و شاخصهای گوناگون، تجربیات، ذهنیات و قضاوتهای شخصی، شایعات و غیره نیز، تصمیمات نهایی سرمایه گذاران را تحت تاثیر قرار میدهند، در نتیجه نقش اطلاعات اجتماعی کم رنگتر نیز میشود.
دستگیر و بزاززاده (1385) تأثیر میزان افشای اطلاعات حسابداری را بر ریسک سیستماتیک شرکتهای مورد مطالعه بررسی نمودند. میزان افشا با مقایسه صورتهای مالی سالانه منتهی به 29 اسفند ماه 79 با موارد تعیین شده افشا در رهنمودهای حسابداری لازم الاجرا از اول فروردین 87، قانون تجارت، قوانین و مقررات بورس اوراق بهادار و قانون مالیاتهای مستقیم مورد سنجش قرار گرفته است. ریسک سیستماتیک نیز با استفاده از عامل بتا اندازهگیری شده است. تحقیق حاضر بر روی نمونهای از شرکتهای تولیدی عضو بورس اوراق بهادار تهران - که فعالیتی غیر از زراعت و استخراج معادن و نفت دارند - انجام شده است. نتایج نشان میدهد که میزان افشای اطلاعات در صورتهای مالی سالانه از سوی شرکتها، تأثیری بر ریسک سیستماتیک آنها ندارد.
احمدپور و همکاران (1388) به بررسی کیفیت افشاء و عدم تقارن اطلاعاتی پرداختند. در این تحقیق، از امتیازهای سالیانه کیفیت افشا که توسط بورس اوراق بهادار تهران محاسبه میشود، استفاده شد. نتایج تحقیق نشان میدهد، بین کیفیت افشا و عدم تقارن اطلاعاتی رابطه منفی معناداری وجود دارد. در واقع با افزایش کیفیت افشا، عدم تقارن اطلاعاتی کاهش مییابد.
فخاری و همکاران (1388) به بررسی تاثیر افشای اطلاعات بر نقدشوندگی سهام پرداختند. در این تحقیق، برای تعیین درجه افشا اطلاعات شرکتها، چک لیستی براساس استانداردهای حسابداری تهیه شد و ارتباط آن با نقدشوندگی 112 شرکت در سال 1386 بررسی گردید. یافتهها نشان میدهد، ارتباط معنی دار و معکوسی بین افشا و شاخص نقدشوندگی سهام وجود دارد. همچنین مشخص شد، رتبه افشا با عدم تقارن اطلاعات رابطه منفی دارد.
لشگری و شیرزاد (1388) در پژوهشی رابطه بین سطح افشا و بازده سهام را مورد بررسی قرار دادند. در این مطالعه، از شاخص جنسن برای اندازهگیری سطح افشا استفاده شد. یافتهها نشان میدهد، بین سطح افشاء و بازده سهام رابطه معنیداری وجود ندارد.
حجازی وهمکاران (1389) آثار تصویب مقررات افشا بر روی کیفیت اطلاعات سود منتشر شده را ارزیابی نمودند. بدین منظور تحقیق حاضر به بررسی آثار تصویب مقررات در سه مقطع زمانی سالهای 1378 لغایت 1380 دوره پیش از مقررات بورس و سالهای 1381 لغایت 1384 دوره بعد از تصویب مقررات و پیش از تصویب قانون بازار اوراق بهادار و سالهای 1385 لغایت 1387 دوره بعد از تصویب قانون بازار اوراق بهادار میپردازد. کیفیت اطلاعات بر مبنای سرعت ارایه اطلاعات (به موقع بودن) و خطای پیشبینی (اتکاپذیری) اندازهگیری شد. بدین منظور نمونهای شامل 119 شرکت از شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران انتخاب شده است. نتایج حاکی از آن است که کاهشی در درصد خطای پیش بینی سود مشاهده نگردید، که به نظر میرسد به عدم اطمینان محیط کسب و کار مربوط باشد. اعلام سود رسمی به موقع شرکتها نیز بعد از مقررات صورت گرفته است. در نتیجه بعد از تصویب مقررات، کیفیت افشا از لحاظ به موقع بودن بهبود داشته است.
اعتمادی و همکاران (1389) به بررسی محتوای ارزشی افشای اجباری پرداختند. محققان به دنبال این مساله بودند که آیا این افشای اجباری، رابطه بین بازده سهام جاری و سودهای آتی را بهبود میبخشد و اطلاعدهندگی بیشتری برای سهامداران فراهم میکند. با استفاده از شاخص افشای محاسبه شده توسط سازمان بورس و اوراق بهادار این موضوع مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که افشاهای صورت گرفته در گزارشهای شرکتها حاوی محتوای اطلاعاتی درباره سودهای آتی بوده و سرمایهگذاران از این اطلاعات افشاشده در تصمیمگیریهایشان استفاده میکنند.
حسنی و حسینی (1389) در پژوهشی رابطه بین سطح افشا اطلاعات و نوسانات قیمت سهام شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران را مورد بررسی قرار دادهاند. نمونه آماری شامل 72 شرکت به روش نمونهگیری تصادفی بود. در این تحقیق از شاخص جنسن برای اندازهگیری سطح افشا استفاده شد. یافتهها نشان میدهد، بین سطح افشا اطلاعات حسابداری و نوسانات قیمت سهام رابطه معنی داری وجود دارد.
یحیی زاده و همکاران (1389) در پژوهشی ارتباط بین افشاء اطلاعات و شکاف قیمتی در بازار سرمایه ایران را با استفاده از سیستم معادلات همزمانی مورد بررسی قرار دادند. برای تعیین درجه افشای اطلاعات، چک لیستی بر اساس استانداردهای حسابداری تهیه شده و در نهایت، ارتباط آنها با شکاف قیمتی در مورد 112 شرکت برای سال 1386 مورد مطالعه قرار گرفته است. یافتههای تحقیق نشان میدهد که ارتباط معنیدار و معکوس بین افشای اطلاعات و شکاف قیمتی پیشنهادی خرید و فروش سهام وجود دارد.
ستایش و همکاران (1390) تأثیرکیفیت افشا بر نقدشوندگی و هزینه سرمایه سهام عادی جاری و آتی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران را بررسی نمودند. در این راستا، تأثیر اندازه شرکت نیز کنترل شده است. برای سنجش متغیر کیفیت افشا، از امتیازهای تعلق گرفته به هر شرکت که توسط سازمان بورس و اوراق بهادار تهران و از طریق اطلاعیه "کیفیت افشا و اطلاع رسانی مناسب" منتشر میشود، استفاده شد. یافتهها بیانگر آن است که بین اندازه شرکت و نقدشوندگی جاری و آتی آن رابطه مثبت و معناداری وجود دارد، اما رابطه معناداری بین کیفیت افشا و نقدشوندگی جاری و آتی شرکت وجود ندارد. افزون بر این، رابطه منفی و معناداری بین کیفیت افشا و هزینه سرمایه سهام عادی جاری و آتی شرکت وجود دارد. با این وصف، شواهدی دال بر وجود رابطه معنادار بین اندازه شرکت و هزینه سرمایه سهام عادی جاری و آتی آن مشاهده نشد.
وکیلی فرد و همکاران (1390) پژوهشی درباره اثر افزایش افشای اطلاعات ناشی از اجرای استانداردهای حسابرسی تجدیدنظر شده بر عدم تقارن اطلاعاتی انجام دادند. عدم تقارن اطلاعاتی با معیار اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام مورد سنجش قرار گرفت. به منظور آزمون فرضیه تحقیق، از تکنیک آماری رگرسیون چندمتغیره با دادههای ترکیبی بهره گرفته شد. نتایج تحقیق بیانگر عدم تأثیر استانداردهای حسابرسی تجدیدنظر شده بر عدم تقارن اطلاعاتی میباشد.
یعقوب نژاد و ذبیحی (1390) رابطه بین کیفیت افشای شرکت و نقدشوندگی سهام را بررسی نمودند. شواهد تجربی در کشورهای دیگر نشان میدهد که بهبود کیفیت افشای شرکت باعث کاهش عدم تقارن اطلاعاتی میگردد و با کاهش عدم تقارن اطلاعاتی، نقدشوندگی سهام شرکت افزایش پیدا میکند. فرضیه اصلی این تحقیق آن است که بهبود کیفیت افشای شرکت با نقدشوندگی سهام رابطه مثبت دارد. برای آزمون ارتباط بین کیفیت افشا و نقدشوندگی سهام از رگرسیون چندمتغیره با استفاده از دادههای تلفیقی استفاده گردیده است. نتایج تحقیق بیانگر آن است که بین کیفیت افشا و نقدشوندگی سهام، رابطه معناداری وجود ندارد.
ایزدی نیا و مقصودی (1391) به بررسی تأثیر کیفیت افشاء بر رابطهی بین محافظهکاری و هزینهی سرمایهی سهام عادی در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند. در این پژوهش برای اندازهگیری محافظه کاری از معیار گیولی و هاین (2000) و برای کیفیت افشای اطلاعات از مقادیر اعلام شده از سوی سازمان بورس اوراق بهادار تهران استفاده گردید. نتایج پژوهش نشان داد بین محافظهکاری و کیفیت افشاء اطلاعات با هزینهی سرمایهی سهام عادی رابطهی معکوسی وجود دارد. همچنین در شرکتهایی که از کیفیت پایین افشاء اطلاعات برخوردارند محافظهکاری، اهرمی مناسب برای کاهش هزینهی سرمایهی سهام عادی است.
ستایش و همکاران (1391) تأثیر کیفیت افشا بر عملکرد جاری و آتی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران را بررسی نمودند. در این راستا، تأثیر اندازه و اهرم مالی شرکتها نیز کنترل شده است. برای سنجش متغیر کیفیت افشا، از امتیازهای تعلق گرفته به هر شرکت که توسط سازمان بورس و اوراق بهادار تهران و از طریق اطلاعیه «کیفیت افشا و اطلاعرسانی مناسب» میشود، استفاده شد. عملکرد نیز با استفاده از معیارهای حسابداری (بازده داراییها و بازده حقوق صاحبان سهام) و معیارهای بازار (نسبت بازار به ارزش دفتری و نسبتQ توبین) سنجیده شده است. یافتهها بیانگر آن است که رابطه مستقیم و معناداری بین کیفیت افشا با عملکرد جاری و آتی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران وجود دارد. افزون بر این، در تمام فرضیهها، رابطه متغیرهای کنترلی اندازه و اهرم مالی با معیارهای عملکرد معنادار بود.
جمالیان پور و ثقفی (1391) در پژوهش خود به بررسی تأثیر پارازیت اطلاعات افشاء شده (اعلام تعدیلات سنواتی) بر روی دو عامل اصلی سرمایهگذاری (ریسک و بازدهی) پرداختند. نتایج بیانگر آن است که استفاده از تعدیلات سنواتی برای اصلاح سود یا زیانهای انباشته به امری رایج و معمولی تبدیل شده است. بهعلاوه در اکثر موارد مدیران از این امکان برای تعدیل بیشنمایی عملکرد خود در گذشته بهره گرفتهاند. افزون بر این نتایج آزمونهای آماری بیانگر وجود ارتباط میان تعدیلات سنواتی با ریسک و بازده شرکتها است. همچنین نتایج پژوهش نشان داد که اطلاعات ناشی از میزان تعدیلات سنواتی مندرج در گزارشهای مالی سالانه به مرور زمان بر ریسک و بازدهی شرکتها تأثیر میگذارد.
خدامی پور و محرومی (1391) به بررسی تأثیر افشای داوطلبانه اطلاعات بر مربوط بودن سود هر سهم پرداختند. بر اساس این فرض که تمرکز بیشتر بر نیازهای اطلاعاتی سرمایهگذاران، منجر به افزایش کیفیت اطلاعات حسابداری میشود، پیشبینی شد که افزایش سطح افشای داوطلبانه، باعث افزایش مربوط بودن سود هر سهم به عنوان یکی از مهمترین اطلاعات حسابداری میشود. در اندازهگیری سطح افشای اطلاعات از معیار جنسن استفاده شد. نتایج بیانگر این بود که افشای داوطلبانه اثر معناداری بر مربوط بودن سود هر سهم ندارد. یک دلیل مهم برای این نتیجهگیری، میتواند ناتوانی سرمایهگذاران و سایر استفادهکنندگان از گزارشهای مالی در استفاده از اطلاعات حسابداری افشا شده باشد.
پورحیدری و حسین پور (1391) به بررسی تاثیر افشای اجباری و اختیاری بر ارزش بازار سهام شرکتها پرداختند. در این تحقیق برای محاسبه افشای اجباری از شاخص کیفیت افشا بورس اوراق بهادار تهران استفاده شد و به منظور محاسبه شاخص افشای اختیاری از چک لیستی شامل 60 مورد استفاده گردیده است. یافتههای تحقیق نشان میدهد، بین افشای اجباری و ارزش بازار سهام شرکتها، رابطه معناداری وجود دارد و با افزایش شاخص کیفیت افشا، ارزش بازار سهام شرکتها افزایش مییابد و بین افشای اختیاری و ارزش بازار رابطه معناداری وجود ندارد.
فدائی نژاد و خرم نیا (1391) رابطه بین افشای اطلاعات سود، نقدشوندگی و عدم تقارن اطلاعاتی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران را مورد بررسی قرار دادند. جامعه آماری تحقیق، کلیه شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار بوده که برحسب نمونهگیری کوکران 41 شرکت انتخاب شده است. از بین 138 توقف معاملاتی مربوط به افشای اطلاعات سود شرکتها که 87 مورد خبر بد و 51 مورد خبر خوب بود، برحسب نمونهگیری تصادفی انتخاب شد که طی دوره زمانی 1385 تا 1388 مورد بررسی قرار گرفتند. یافتهها نشان میدهد، در مورد اخبار بد، با ارزش بودن اطلاعات، کاهش عدم تقارن اطلاعاتی و افزایش نقدشوندگی تایید میگردد و در مورد اخبار خوب، فقط افزایش نقدشوندگی بازار تایید میشود.
فروغی و آدینه جونقانی (1391) در پژوهشی به بررسی رابطه بین میزان افشای اطلاعات و ارزش شرکت پرداختند. برای تعیین میزان افشای اطلاعات توسط شرکتها، چک لیستی بر اساس قوانین و مقررات سازمان بورس اوراق بهادار تهران و استانداردهای حسابداری ایران تهیه شده، که این چک لیست شامل افشای کل، اجباری و اختیاری اطلاعات میباشد. نتایج این پژوهش نشان میدهد که رابطه معنی داری بین افشای کل، اجباری و اختیاری اطلاعات با ارزش شرکت وجود دارد.
اعتمادی و همکاران (1391) چگونگی تأثیر افشا بر ارزش شرکت را مورد بررسی قرار دادند. در این پژوهش برای کمی نمودن متغیر افشا از رتبههایی که توسط سازمان بورس و اوراق بهادار به شرکتها اختصاص یافته، استفاده شده است. نتایج حاکی از آن است که بین افشا و ارزش شرکت رابطه معنادار و مثبتی وجود دارد. این نتایج با پیش بینیهای تئوری مالی مبنی بر اینکه افشای بهتر، از طریق کاهش هزینه سرمایه شرکت یا افزایش جریانهای نقدی متعلق به سهامداران، ارزش شرکت را افزایش میدهد، همخوانی دارد.
دارابی (1391) در پژوهشی تأثیر افشای اجزای سرمایه فکری بر کیفیت گزارشگری مالی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران را مورد بررسی قرار داد. نتایج حاصل از آزمون فرضیهها نشان داد که از اجزای سرمایه فکری، تأثیر دو جزء سرمایه ارتباطی و سرمایه انسانی بر متغیر وابسته کیفیت گزارشگری مالی مثبت و معنادار و تأثیر سرمایه ساختاری بر کیفیت گزارشگری مالی منفی و معنادار است. از بین سه جزء سرمایه فکری، تأثیر سرمایه انسانی بر کیفیت گزارشگری مالی نسبت به دو عامل دیگر به مراتب قویتر بوده است. تحلیل دادهها به تفکیک صنعت حاکی از آن است که تأثیر مثبت دو عامل کارایی ایجاد ارزش (توانایی فکری) و کارایی سرمایه انسانی در تمام صنایع تقریبا مشابه و مثبت بوده است (به عبارتی صنعت در نوع ارتباط این دو عامل بر کیفیت گزارشگری مالی بی تأثیر بوده است)، اما تأثیر کارایی سرمایه بکار گرفته شده و کارایی سرمایه ساختاری بر کیفیت گزارشگری مالی در صنایع مختلف، متفاوت است (صنعت در نوع ارتباط این دو عامل بر کیفیت گزارشگری مالی موثر بوده است).
طالب نیا و همکاران (1392) در مطالعهای محتوای ارزشی افشای داوطلبانه را با استفاده از رویکرد پردازش عدسی بررسی نمودند. برای اهداف تحقیق، افراد در دو گروه آزمایش (176 نفر) وکنترل (158 نفر) به چهار سبک غالب رهنمودی، تحلیلی، ادراکی و رفتاری طبقهبندی گردیدهاند. همچنین سرمایهگذاران از لحاظ نیمکره غالب مغز و از لحاظ پیچیدگی شناختی و سطح تحمل شرایط عدم اطمینان، مورد طبقهبندی قرارگرفتند. نتایج تحقیق نشان میدهد سبکهای با نیمکره غالب چپ مغز جهت تصمیمگیری خود به طور میانگین زمان بیشتری را صرف پردازش اطلاعات مینمایند. همچنین برای سبک تصمیمگیری تحلیلی نسبت به سایر سبکها، زمان بیشتری را صرف پردازش اطلاعات میکنند. همچنین نتایج نشان میدهد به جز سبکهای شناختی با پیچدگی بالا، به طورکلی اختلاف معنیداری بین گروه آزمایش و گروه کنترل از نظر صحت تصمیمگیری وجود ندارد؛ به عبارت دیگر افشاء اطلاعات به صورت داوطلبانه توسط شرکتها دارای محتوای ارزشی فزاینده نمی باشد.
کرمی و همکاران (1392) در پژوهشی به بررسی سطح افشاء و هزینه حقوق صاحبان سهام میپردازند. افشا برحسب دستورالعمل اجرایی " افشا اطلاعات شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار" مصوب سال 1386 بررسی گردید. نتایج حاصل از آزمون فرضیههای مطرح شده نشان میدهد، رابطه معناداری بین متغیرهای قابلیت اتکای افشاء، به موقع بودن افشاء و افشای نهایی با هزینه حقوق صاحبان سهام در صنایع با فراوانی بالا، وجود دارد. در صنایع مواد و محصولات شیمیایی و خودرو، قابلیت اتکای افشا و افشای نهایی با هزینه حقوق صاحبان سهام رابطه معناداری دارد. در صنایع مواد و محصولات شیمیایی، خودرو و سایر محصولات و کانیهای غیرفلزی، رابطه معناداری بین به موقع بودن افشاء با هزینه حقوق صاحبان سهام وجود دارد.
بزرگ اصل و احمدی (1392) در پژوهشی عکسالعمل سرمایهگذاران به افشای اطلاعات مسوولیت اجتماعی شرکتها را ارزیابی نمودند. به این منظور، عکس العمل 240 سرمایهگذار در دو گروه حرفهای و کمتر حرفهای به انواع افشاهای اطلاعات اجتماعی از طریق پرسشنامه تحلیل شد. سرمایهگذاران حرفهای شامل تحلیلگران بازار سرمایه و سرمایهگذاران کمتر حرفهای شامل دانشجویان کارشناسی ارشد رشته مدیریت مالی بودهاند. عکس العمل این دو گروه به چهار نوع افشاهای اجتماعی آزمون شده است. برای آزمون فرضیات، از تحلیل واریانس یک عامله و دوعامله استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که سرمایه گذاران به انواع افشاهای اجتماعی عکس العمل نشان میدهند، اما بین عکس العمل سرمایه گذاران حرفهای و کمتر حرفهای به چهار نوع افشاهای اجتماعی تفاوت معنی داری وجود ندارد.
پورزمانی و همکاران (1392) ارتباط افشای داوطلبانه، سبکهای شناختی تصمیم گیری و عدم تقارن اطلاعاتی را با رویکرد مدل پردازش عدسی برنزویک بررسی نمودند. نتایج نشان میدهد که سبکهای با نیمکره غالب چپ مغز برای تصمیم گیری خود به طور میانگین اطلاعات بیشتری را پردازش میکنند و شواهدی ارائه گردید که نشان میدهد سبک تصمیمگیری رفتاری نسبت به سایر سبکها کمترین حجم اطلاعات را برای تصمیمگیری نیاز دارد. همچنین نشان داده شد که با ارائه اطلاعات داوطلبانه کلیه سبکهای گروه آزمایش عدم تقارن اطلاعاتی کمتری نسبت به گروه کنترل پیدا میکنند. این یافته، شواهد مستحکمی در حمایت از افشا داوطلبانه اطلاعات توسط شرکتها برای کاهش سطح عدم تقارن اطلاعاتی بازار ارائه میدهد.
مشایخی و فرهادی (1392) در پژوهشی به بررسی تأثیر اندازه شرکت در تعدیل رابطه بین کیفیت افشا و هزینه حقوق صاحبان سهام پرداختند. در واقع در این تحقیق برخلاف پژوهشهای پیشین که اندازه شرکت به صورت یک متغیر کنترلی ظاهر میشد، از متغیر اندازه شرکت به منظور بررسی تعدیل رابطه بین افشا و هزینه حقوق صاحبان سهام استفاده شده است. نتایج بدست آمده از پژوهش فوق نشان میدهد که رابطه منفی و معنیداری بین کیفیت افشا و هزینه حقوق صاحبان سهام، برای گروه شرکتهای بزرگ وجود دارد، اما همچنین رابطهای برای گروه شرکتهای کوچکتر از میانگین قابل مشاهده نیست.
عرب صالحی و همکاران (1392) در مطالعهای به بررسی رابطه بین مسئولیت اجتماعی و عملکرد مالی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند. مسئولیت اجتماعی شرکتها، از طریق پرسشنامهای که حاوی 53 سؤال در زمینه مسئولیت اجتماعی آنها نسبت به مشتریان، کارکنان، محیط زیست و نهادهای موجود در جامعه (نهادهای آموزشی، نهادهای فرهنگی، نهادهای ورزشی، سازمانهای بهداشت، بیمارستانها، نهادهای خیریه، مراکز توانبخشی و غیره) است، اندازه گیری شد. یافتههای پژوهش نشان میدهد که عملکرد مالی با مسئولیت اجتماعی شرکت نسبت به مشتریان و نهادهای موجود در جامعه ارتباط دارد ولی عملکرد مالی با مسئولیت اجتماعی شرکت نسبت به کارکنان و محیط زیست رابطه معناداری ندارد.
ولی پور وهمکاران (1393) به بررسی تاثیر افشای اختیاری بر مربوط بودن ارزش اطلاعات حسابداری در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند. سطح افشای اختیاری بر حسب چک لیست بوتوسان (1997) اندازهگیری و سپس شرکتها بر حسب امتیاز افشای اختیاری چارک بندی شدند. در این تحقیق برای بررسی مربوط بودن ارزش دفتری هرسهم از مدل اولسون (1995) و برای بررسی مربوط بودن سود هر سهم از مدل استون وهریس (1991) استفاده شد. نتایج حاصل از مدل اولسون (1995) نشان میدهد، با افزایش سطح افشای اختیاری مربوط بودن و محتوای اطلاعاتی، ارزش دفتری هر سهم افزایش مییابد ولی محتوای اطلاعاتی سود هر سهم در تمام سطوح افشای اختیاری در مدل استون وهریس (1991) یکسان میباشد.
خواجوی و علیزاده (1393) به بررسی اثر سطح افشای داوطلبانه بر عدم تقارن اطلاعاتی پرداختند. برای اندازهگیری متغیر سطح افشای داوطلبانه، از چک لیست بوتوسان (1997) که توسط کاشانی پور و همکاران (1388) تعدیل شده است، مورد استفاده قرار گرفت که شامل 17 شاخص در شش بخش کلی پیشینه اطلاعاتی، خلاصهای از نتایج مهم تاریخی، آمارههای کلیدی غیرمالی، اطلاعات بخشها، اطلاعات پیشبینی و بحث و تحلیل مدیریت است. همچنین متغیر عدم تقارن اطلاعاتی با استفاده از مدل ونکاتش و چیانگ (1986) اندازهگیری شده است. برای آزمون فرضیه پژوهش رگرسیون چندمتغیره با استفاده از دادههای ترکیبی مورد استفاده قرار گرفته است. یافتهها بیانگر آن است که بین سطح افشای داوطلبانه و عدم تقارن اطلاعاتی شرکتهای پذیرفته شده در بازار بورس تهران، رابطه معناداری وجود ندارد. علت این رابطه میتواند به علت پایین بودن میانگین سطح افشای داوطلبانه شرکتها باشد. همچنین، نتایج این پژوهش نشان میدهد که در شرکتهای مورد بررسی افشای داوطلبانه اطلاعات به طور جدی از طرف سرمایهگذاران مورد توجه قرار نگرفته است و یا به دلیل فقدان تحلیلگران مالی، میزان افشای داوطلبانه شرکتها نتوانسته است میزان عدم تقارن اطلاعاتی را در بازار سرمایه به طور قابل توجهی تغییر دهد.
با توجه به ادبیات بیان شده در بحث پیامدهای افشای اطلاعات توسط شرکتها، ماتریس نظریه به شرح نگاره 2 برای شناسایی پیامدهای افشای اطلاعات استخراج شده است.
نگاره(2): ماتریس نظریه
|
پیامدهای افشای اطلاعات |
|||||||||
محققان |
عدم تقارن اطلاعاتی |
نقدشوندگی سهام |
هزینه سرمایه |
ارزش شرکت |
عملکرد مالی |
ارزش بازار سهام |
ریسک و بازده |
محتوای ارزشی اطلاعات |
واکنش سرمایه گذاران |
نوسانات قیمت سهام |
عباسی (1382) |
|
|
* |
|
|
|
|
|
|
|
خوش طینت و راعی (1383) |
|
|
|
|
|
|
|
|
* |
|
دستگیر و بزاززاده (1385) |
|
|
|
|
|
|
* |
|
|
|
احمدپور و همکاران (1388) |
* |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
فخاری و همکاران (1388) |
|
* |
|
|
|
|
|
|
|
|
لشگری و شیرزاد (1388) |
|
|
|
|
|
|
* |
|
|
|
حجازی و همکاران (1389) |
|
|
|
|
|
|
|
* |
|
|
اعتمادی و همکاران (1389) |
|
|
|
|
|
|
|
* |
|
|
حسنی و حسینی (1389) |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
* |
یحیی زاده و همکاران (1389) |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
* |
ستایش و همکاران (1390) |
|
* |
* |
|
|
|
|
|
|
|
وکیلی فرد و همکاران (1390) |
* |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
یعقوب نژاد و ذبیحی (1390) |
|
* |
|
|
|
|
|
|
|
|
بادآورنهندی و همکاران (1391) |
|
|
|
|
* |
|
|
|
|
|
ایزدی نیا و مقصودی (1391) |
|
|
* |
|
|
|
|
|
|
|
ستایش و همکاران (1391) |
|
|
|
|
* |
|
|
|
|
|
جمالیان پور و ثقفی (1391) |
|
|
|
|
|
|
* |
|
|
|
خدامی پور و محرومی (1391) |
|
|
|
|
|
|
|
* |
|
|
پور حیدری و حسین پور (1391) |
|
|
|
|
|
* |
|
|
|
|
فدائی نژاد و خرم نیا (1391) |
* |
* |
|
|
|
|
|
|
|
|
فروغی و آدینه جونقانی (1391) |
|
|
|
* |
|
|
|
|
|
|
اعتمادی و همکاران (1391) |
|
|
|
* |
|
|
|
|
|
|
دارابی (1391) |
|
|
|
|
|
|
|
* |
|
|
طالب نیا و همکاران (1392) |
|
|
|
|
|
|
|
* |
|
|
کرمی و همکاران (1392) |
|
|
* |
|
|
|
|
|
|
|
بزرگ اصل و احمدی (1392) |
|
|
|
|
|
|
|
|
* |
|
پورزمانی و همکاران (1392) |
* |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
مشایخی و فرهادی (1392) |
|
|
* |
|
|
|
|
|
|
|
عرب صالحی و همکاران (1392) |
|
|
|
|
* |
|
|
|
|
|
ولی پور و همکاران (1393) |
|
|
|
* |
|
|
|
|
|
|
خواجوی و علیزاده (1393) |
* |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
افشای اطلاعات توسط شرکتها یکی از منابع مهم و ارزشمند اطلاعاتی برای سرمایهگذاران، اعتباردهندگان و سایر ذینفعان در جهت تصمیم گیریهای اقتصادی آگاهانه میباشد. بر حسب ادبیات موجود در حوزه افشای اطلاعات در ایران، سرمایهگذاران، سهام داران و تحلیلگران به افشای اجباری شرکتها که ارائه آن اطلاعات توسط استانداردهای حسابداری، نهادهای ناظر و سیاستگذار نظیر سازمان بورس اوراق بهادار الزامی شده است، توجه میکنند و افشای اختیاری اطلاعات توسط مدیران کمتر مورد توجه آنها قرار میگیرد؛ حال آنکه مدیران چنین افشاهایی را زمانی انجام میدهند که منافع حاصل از آن بیش از هزینةهای آن باشد. علی رغم توجه محققان در بسیاری از کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه به حوزه افشای اختیاری، عوامل موثر برآن و پیامدهای اقتصادی آن برای بازار سرمایه، این حوزه بطور محدود مورد توجه محققان داخلی واقع شده است.
بررسی ادبیات حوزه اندازهگیری سطح افشای اطلاعات نشان میدهد، در ایران سطح افشاء اطلاعات عمدتا متوجه افشای اجباری در استانداردهای حسابداری ایران میباشد و تحقیق درباره سطح افشای اختیاری هنوز در ابتدای کار قرار دارد. محققان دانشگاهی میتوانند با بررسی ابعاد مختلف افشای اختیاری نظیر اطلاعات مالی، اطلاعات غیر مالی، اطلاعات چشمانداز آتی و غیره، بورس اوراق بهادار را در تهیه چک لیست مناسب و جامع یاری نموده و به غنای ادبیات افشای اطلاعات بیفزایند.
بررسی ادبیات حوزه محرکهای افشای اطلاعات نشان میدهد، ویژگیهای شرکت و سیاستهای راهبری شرکتی بر سطح افشای اطلاعات و کیفیت آن موثر هستند. بر مبنای تئوری مشروعیت، شرکتهای صنعتی بزرگ با ویژگیهایی مطلوب از نظر قابلیت سودآوری، نقدینگی و اهرم مالی، بیشتر مورد توجه عموم قرار گرفته و در نتیجه تقاضا برای ارائه اطلاعات و بهبود شفافیت بیشتر میباشد و یافتههای محققان نیز گویای همین مساله است. نظام راهبری شرکتی یک سیستم نظارت بر روابط مدیران، سهامداران و حسابرسان شرکت است که از حقوق سهامداران و دیگر ذینفعان حمایت میکند. یافتههای محققان نشان میدهد که در شرکتهایی که مکانیزمهای راهبری شرکتی خوبی داشته و پراکندگی مالکیت بیشتر است در برابر تقاضای ذینفعان، افشای بیشتر اطلاعات مورد توجه قرار می گیرد.
بررسی ادبیات حوزه پیامدهای افشای اطلاعات نشان میدهد، سرمایه گذاران، سهامداران و تحلیلگران شاخص افشای اطلاعات ارائه شده توسط بورس را به عنوان پیامی از کیفیت بالاتر اطلاعات درنظر میگیرند و ارزش بیشتری برای شرکتهایی با شاخص افشای بالاتر قائل میشوند. افشای اطلاعات مالی تبعات منفی عدم تقارن اطلاعاتی، نظیر افزایش هزینه تامین مالی، ریسک مالی و نوسانات قیمت سهام را کاهش میدهد و منجر به بهبود شفافیت مالی و رونق بازار سرمایه میگردد.
با توجه به اینکه در تمامی تحقیقات بررسی شده شیوه اندازهگیری متغیرها تا حد زیادی مشابه یکدیگر بوده و از مدلهای خطی رگرسیون چند متغیره برای آزمون فرضیات استفاده شده است؛ در تحقیقات آتی لازم است، محققان دانشگاهی با استفاده از ابزار مناسب (دارای روایی و پایایی در سطح مطلوب)، سطح افشای اطلاعات شرکتها را بررسی و با استفاده از متغیرهای متنوع، مدلهای غیرخطی و روشهای آماری متفاوت عوامل موثر بر سطح و کیفیت افشا و پیامدهای آن در بازار سرمایه ایران را مورد بررسی و تحلیل قرار دهند. این شواهد تجربی نقش بسزایی برای افزایش شفافیت در بازار سرمایه کشور ایفا خواهد کرد.