Document Type : Research Paper
Authors
1 Professor of Accounting, Shahid Chamran University of Ahvaz
2 Ph.D student of Shahid Chamran Ahwaz
Abstract
Keywords
Main Subjects
شرکتها نمیتوانند با نادیده گرفتن ذینفعان کلیدی دربلند مدت موفق باشند. این موضوع منجر به ظهور تئوری ذینفعان1 با هدف تامین منافع همه ذینفعان شده است. فعالیتهای مدیریتی تاکید میکند که در برگیرنده نه تنها سهامداران، بلکه توسعه و حفظ همه روابط با ذینفعان است. در این میان وجود ذینفعان با منافع متضاد و ناهمگون، سبب افزایش تقاضا برای اندازهگیریهای با ابعاد چندگانه میشود. بر اساس تصور ذینفعان از یک شرکت، شرکت زمانی میتواند تداوم فعالیت داشته باشد که قادر به ایجاد، حفظ و تقویت روابط پایدار و بادوام با تمامی ذینفعان خود باشد. این روابط داراییهای اساسی هستند که مدیران باید آنها را مدیریت کنند زیرا، منابع نهایی ثروت سازمانی هستند. از این دیدگاه، شرکت زمانی ارزش آفرینی میکند که روش مدیریتی آن شامل ابعاد و خصوصیات مختلف به ویژه در ارتباط با یکپارچه سازی ابعاد اقتصادی، زیست محیطی و اجتماعی باشد (بوریت واسکالتگر، 2010). پایداری، توانایی یک سازمان برای تداوم قاطعانهی فعالیتها و اعمال اثرات آن بر سرمایههای محیطی، اجتماعی و انسانی در راستای مدیریت آنها است. شرکتی که در راستای پایداری جهتدهی شده است، شرکتی است که در طول زمان از طریق مدیریت ابعاد اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی عملکرد و فعالیتهای خود، توسعه یافته است. بنابراین، پایداری یک شرکت وابسته به پایداری روابط با ذینفعان خود است. یک شرکت باید نه تنها سهامداران، کارکنان و مشتریان را، بلکه تامینکنندگان، مقامات دولتی، اجتماعات محلی، جوامع داخلی، مالکان و شرکای مالی را نیز مورد توجه قرار دهد. امروزه و حتی بیشتر در آینده، کیفیت روابط با ذینفعان که همان پایداری است، میتواند اصل رهنمونکننده برای تصمیمگیری مدیران و رکن اصلی یک استراتژی جامع شرکتی باشد (پرینی و تنکتی، 2006). شرکتها لازم است که سیستمهای خود را برای اندازهگیری و کنترل رفتارشان، در رابطه با تامین مناسب نیازمندیهای ذینفعان و همچنین گزارش نتایج به آنان، تقویت کنند. سیستمهای گزارشگری جدید باید بهبود روشهای مالی و اقتصادی سنتی را برای اندازهگیری عملکرد شرکت و تامین نیازهای ذینفعان، هدف و سرلوحه خود قرار دهند (هوبارد، 2009). سیستم گزارشگری و ارزیابی پایداری شرکتها از سه بعد:
1) سیستم گزارشگری کلی (سیستم گزارشگری پایداری) شامل گزارش سالانه، گزارش زیست محیطی، گزارش اجتماعی و یک مجموعه از شاخصهای عملکرد یکپارچه،
2) سیستم اطلاعاتی یکپارچه و
3) شاخصهای عملکرد کلیدی برای پایداری شرکت
تشکیل شده است (پرینی و تنکتی، 2006).
حسابداری سنتی دارای دو بخش حسابداری مالی و حسابداری مدیریت است. حسابداری مالی به دنبال افشاء و گزارشگری عملکرد مالی شرکتها در راستای تسهیل تصمیمگیری سرمایه گذاران، مدیریت عملکرد و همچنین تامین نیازهای اطلاعاتی ذینفعان میباشد (هالند، 2004). به همین ترتیب، حسابداری مدیریت، استفاده گستردهای برای اندازهگیری هزینههای ورودی (مواد و دستمزد) دارد هر چند که دیگر هزینهها به عنوان هزینه سربار تلقی میشود. حسابداری مدیریت، هزینههای زیست محیطی را به عنوان سربار تلقی میکند و از هزینهیابی بر مبنای فعالیت برای تخصیص هزینهها و محرکهای هزینه استفاده میکند. هزینهیابی بر مبنای فعالیت نیز هزینههای مربوط به اثرات زیست محیطی و اجتماعی را جداگانه محاسبه نکرده و آنها را به عنوان سربار محاسبه میکند. در نتیجه آنها به عنوان هزینههای پنهان در میان فرایندهای تولید محصولات باقی میمانند و بر این اساس، شرکتها قادر به محاسبه قیمت درست محصولات تولیدی خود نیستند (هیل و همکاران، 2006). حسابداری پایداری از ابتدا به سازمان اجازه میدهد که ارزیابی کاملی از عواملی که دارای اهمیت نسبی هستند، داشته باشند از جمله این عوامل می توان به عواملی که دارای مزایای اجتماعی، زیست محیطی و اقتصادی، خطرات و اثرات متقابل آنها در سیستم حسابداری شرکتهای بزرگ میباشند، تدوین و گزارش می شوند، اشاره کرد (پاکروان، 1391). حسابداری پایداری روش جدیدی در حسابداری و گزارشگری برای تسهیل توسعه شرکتها در سه بعد اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی است (بال، 2002). حسابداری پایداری سبب تقویت افشای اطلاعات از طریق گزارشگری سه بخشی در خط انتهایی گزارشها برای بهبود تصمیمگیریهای درونی و آگاه کردن ذینفعان شده است (تاپلین و توماس، 2006). حسابداری پایداری با اندازهگیری کل هزینهها امکان پذیر میشود (نیکی و مولا، 2010). بنابراین، حسابداری هزینهیابی کامل باید برای تقویت افشای درون و برون سازمانی از طریق گزارشگری پایدار و گزارشگری مسئولیتهای اجتماعی شرکت3، اجراگردد. حسابداری پایداری برای مفاهیم حسابداری زیست محیطی و حسابداری اجتماعی، از حسابداری مدیریت زیست محیطی و حسابداری مدیریت اجتماعی بهره میگیرد.
حسابداری زیست محیطیدر ارزیابی هزینههای درون و برون سازمانی زیست محیطی هنگام پردازش محصولات و خدمات و همچنین در تدوین گزارشگری عملکرد زیست محیطی برای بهبود تصمیمهای مدیریتی نسبت به تولیدات آینده، سودمند است. حسابداری زیست محیطی یک مفهوم کلیدی است که تصمیمگیری در تحلیل هزینهها و ارزیابی هزینههای زیست محیطی در حین تخصیص درست هزینهها به محصولات را پشتیبانیمیکند (IFAC، 2005). حسابداری زیست محیطیاز دوبعد دیگر: حسابداری مالی زیست محیطی5 و حسابداری مدیریت زیست محیطی6 تشکیل شده است. حسابداری مالی زیست محیطی متمرکز بر فراهم کردن گزارشهای محیطی برای ذینفعان بیرونی (دولت و سهامداران و...) است. در حالی که حسابداری مدیریت زیست محیطی برای فراهم کردن اطلاعاتی در زمینهی هزینههای محیطی برای تقویت تصمیمگیریهای محیطی و بیرونی شرکتها است (پیتمن و ویلهلم، 2007). هدف حسابداری مدیریت زیست محیطی کاهش اثرات منفی محیطی و افزایش کارایی محصولات (ارزش افزوده سازمانی) است. حسابداری مدیریت زیست محیطی در دو شکل واحدهای فیزیکی مانند مواد، انرژی، آب و ضایعات و واحدهای مالی مانند هزینههای محیطی، سود و صرفه جوییها، اندازهگیری میشود (UNDSD، 2001).
حسابداری اجتماعی شامل حسابداری مالی اجتماعی و حسابداری مدیریت اجتماعی است و با بهبود اثرات منفی روی جامعه، بشریت و تا حدی محیط، سروکار دارد. حسابداری مالی اجتماعی8 اطلاعاتیرا برایگزارشگری مسئولیتهای اجتماعی شرکتها برای بهبود گزارشگری برون سازمانی هزینههای اجتماعی و تامین نیازهای اساسی ذینفعان فراهم میکند (کولن و ولان، 2006). حسابداری مدیریت اجتماعی9، ثبت و اندازهگیری هزینههای اجتماعی شرکتها را برای تصمیمگیریهای داخلی وتقویت افشای عملکرد اجتماعی، تسهیل میکند. اینکه هزینههای اجتماعی از لحاظ تاریخی به وسیله حسابداری مدیریت سنتی نادیده گرفته شدهاند و از هزینهیابی بر مبنای فعالیت تنها برای شناسایی و تخصیص هزینههای تولید استفاده شده است، سبب شده که شرکتها از حسابداری اجتماعی برای بهبود عملکرد اجتماعی خودشان استفاده نکنند. اما به دلیل نیازمندیهای فزاینده ذینفعان، شرکتها تحت فشار قرار گرفتهاند که کیفیت اثرات اجتماعی، عموم مردم، کارکنان و محیط را به وسیله اندازهگیری هزینههای اجتماعی در راستای تقویت افشای عملکرد اجتماعی، بهبود بخشند (گیبلر، 2006). در صورت انجام این رویه، شرکتها میتوانند کیفیتهای سبز از لحاظ زیست محیطی و اجتماعی را برای محصولات و خدمات لحاظ کنند. این عمل همزمان سبب افزایش کسب سود از محل عملکرد اقتصادی بهتر در بلند مدت شده و سبب بهبود تصمیمگیری داخلی اجتماعی میشود.
پایداری روش ارزش آفرینی سازمان برای سهامداران و جامعه با حداکثر کردن اثرات مثبت و حداقل کردن اثرات منفی موضوعات زیست محیطی، اجتماعی و اقتصادی میباشد (جسیکا، 2011). مدیرت عملکرد پایداری عبارت از مدیریت و اندازهگیری روابط متقابل واحد تجاری، اجتماعی و زیست محیطی است. فرایندی که بوسیله آن مدیران از اینکه منابع بدست آمده بطور اثربخش و کارامد برای دستیابی به اهداف اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی شرکت استفاده شدهاند، اطمینان حاصل میکنند (کروتزن، 2011). به طور کلی میتوان مدیریت عملکرد پایدار را به شرح زیر بیان کرد:
1) فرایند شناسایی محرکهای اجتماعی، زیست محیطی و اقتصادی که موفقیت سازمان را تحت تاثیر قرار میدهد،
2) تدوین سیستمی برای ایجاد اهداف پایدار و اندازهگیری پیشرفتها در این اهداف و
3) یکپارچه سازی اهداف پایداری با دیگر شاخصهای عملکرد تجاری (جسیکا، 2011). مدیریت عملکرد پایدار نیازمند یک چارچوب مدیریتی مستدل میباشد که مدیریت زیست محیطی و اجتماعی را با استراتژی و مدیریت رقابتی و تجاری مرتبط ساخته و اطلاعات زیست محیطی و اجتماعی را با اطلاعات تجاری و اقتصادی و همچنین گزارشگری پایداری، یکپارچه نماید (کروتزن، 2011).
سیستم حسابداری مدیریت پایدار یک سیستم کلی از ترکیب حسابداری مدیریت زیست محیطی و حسابداری مدیریت اجتماعی برای کمک به شناسایی و اندازهگیری هزینههای زیست محیطی و اجتماعی است. این سیستم از روش هزینهیابی بر مبنای فعالیت11 برای کمک به تجزیه و تحلیل، تخصیص هزینهها و محرکهای هزینه استفاده میکند (هوبارد، 2009). بکارگیری هزینه یابی بر مبنای فعالیت در رابطه با تخصیص هزینههای زیست محیطی و اجتماعی به محصولات مشخص و واحد، به طور کامل موفقیت آمیز نخواهد بود. زیرا هزینههای زیست محیطی لازم است که به طور جداگانه شناسایی و به بهای محصولات جهت گزارش آنها تخصیص داده شوند، تا اینکه هنگام شناسایی و اندازهگیری جهت تغییر هزینهها، برای اهداف تصمیمگیری، در داخل هزینههای سربار از دید مدیران پنهان نمانند. بر همین اساس، هزینههای اجتماعی نیز، لازم است برای توسعه گزارشگری عملکرد اجتماعی در راستای تامین نیازمندیهای اصلی ذینفعان شرکت، اندازهگیری شوند. در تصویر زیر مفاهیم حسابداری شکل دهنده سیستم حسابداری مدیریت پایدار نشان داده شده است (نیکی و مولا، 2010):
ABC اثرات اقتصادی |
شناسایی هزینه |
اندازه گیری هزینه |
SMAS |
SMA |
EMA |
حسابداری سنتی |
حسابداری مدیریت اجتماعی |
حسابداری مدیریت محیطی |
اثرات اجتماعی |
اطلاعات هزینه |
اثرات محیطی |
زنجیره ارزش پایدار |
ارزش افزوده اجتماعی |
ارزش افزوده اقتصادی |
ارزش افزوده محیطی |
شکل (1): سیستم حسابداری مدیریت پایدار (SMAS10)
سیستم حسابداری مدیریت پایدار میتواند به طور موثری اثرات زمانبندی در تغییرات ارزش منابع و جریانهای مواد در فرایند تولید را مدیریت کند که ممکن است تاثیر مهمی بر هزینهها و منافع در افشای عملکرد اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی داشته باشد. بنابراین، اندازهگیری هزینههای زیست محیطی و اجتماعی در موقع فراهم کردن اطلاعات هزینه برای تقویت گزارشهای مالی و افشای عملکرد محیطی و اجتماعی، نیازمند دقت بیشتری میباشد (IFAC، 2005). سیستم حسابداری مدیریت پایدار ارائه کننده روشی برای افشاء و گزارش سه بعد از عملکرد (اقتصادی، زیست محیطی و اجتماعی)، از طریق گزارشگری سه بعدی برای ذینفعان و عموم مردم است. شرکتها میتوانند زنجیره ارزش پایداری را به وسیله مدیریت ابعاد سهگانه عملکرد ایجاد کنند. به گونهای که اطلاعات هزینه از اثرات زیست محیطی و اجتماعی میتواند برای بهبود موفقیت آمیز تصمیمهای مدیریتی و بهبود گزارشگری مالی مورد استفاده قرار گیرند (نیکی و مولا، 2010). هدف سیستم مدیریت عملکرد پایدار12، افزایش و ارتقاء بهبود مستمر در عملکرد پایدار شرکت است. شرکت میتواند سیستم مدیریت عملکرد پایدار را برای کنترل اثرات زیست محیطی و اجتماعی خود به وسیله شناسایی اولویتهای پایداری برای برنامهریزی استراتژیهایی برای تعیین این اولویتها، نظارت بر استراتژیها برای اطمینان از اجرای آنها و تعیین هر زمینهای برای بهبود به کارگیرد. سیستم مدیریت عملکرد پایدار باید دربرگیرنده ویژگیهای جامعیت، یکپارچگی و معتبر بودن، باشد. جامعیت به این معنی که سیستم مدیریت عملکرد پایدار باید بیانگر همه اثرات و زمینههای مسئولیتی باشد. یکپارچگی به این معنی که همه ذینفعان کلیدی داخلی را دربرگیرد و مشارکت ساختاری با دیگر ذینفعان برون سازمانی مرتبط (سطوح مختلف دولت، سازمانهای غیردولتی، دیگر بخشهای جامعه و ارتباطات محلی) داشته باشد. معتبر بودن نیز به این معناست که تمامی اقدامات در هر جای ممکن اندازهگیری، نظارت، گزارش و پذیرفته شوند (کرستیک و همکاران، 2008).
با در نظر گرفتن سه رویکرد مدیریت توسعه پایدار اجتماعی، تنظیم اصول عمومی مدیریت توسعه پایدار (اصل پیچیدگی) ممکن میشود که مستلزم تجزیه و تحلیل توسعه پایدار باتوجه به سه سیستم زیستمحیطی، اقتصادی و اجتماعی است. مدیریت پایدار، سازگاری میان اهداف زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی است که ارزش مشترک اجتماعی را برای نسل حاضر و نسلهای آینده، با توجه به محدودیتهای موجود، بدون اجحاف در اثرات محیطی امکانپذیر میسازد. بنابراین، مفهوم مدیریت توسعه پایدار دو هدف ضروری الف) تأمین زندگی مناسب، امن و ارزشمند برای همه مردم به عنوان هدف «توسعه»، ب) زندگی و کار مطابق با محدودیتهای زیستی- فیزیکی محیط، به عنوان هدف «پایداری»، را یکپارچه میکند. این اهداف ممکن است متعارض به نظر آید، علیرغم آنکه بایستی بین آنها یکپارچگی همزمان ایجاد شود. در خطمشی توسعه پایدار سه موضوع اساسی و مهم الف) تئوری اجتماعی- اقتصادی مناسب توسعه، ب) پایگاه دادههای جامع، معتبر و اطلاعات زیستمحیطی، اقتصادی و اجتماعی تجدیدپذیر و ج) ارزشهای اخلاقی که از قبل بر جامعه حاکم است، مطرح میشود (کولن و ولان، 2006).
عملکرد پایداری عبارت است از عملکرد شرکت در تمامی ابعاد برای محرکهای پایداری شرکت که از مرزهای سنتی سازمان فراتر رفته و از عملکرد بالا دست زنجیره ارزش (تامین کنندگان) تا پایین دست آن (مشتریان) را شامل میشود (سبهاتو، 2009). با تغییر نگرش به عملکرد، از دیدگاه سنتی به دیدگاه پایداری، عملکرد نه تنها شامل دستیابی به اهداف اقتصادی است بلکه شامل دستیابی به اهداف اجتماعی و زیست محیطی نیز میباشد (کروتزن، 2011). اینکه سیستم ارزیابی عملکرد نباید تنها از نقطه نظر مالی دیده شود، بسیار مهم است. سیستم ارزیابی عملکرد باید انواع مختلفی از شاخصهای عملکرد را شامل شود تا تمامی جنبههای مهم برای موفقیت سازمان را پوشش دهد. لذا بایستی بین شاخصهای مختلف توازن وجود داشته باشد. یعنی بطور متناسب بر روی نتایج کوتاهمدت وبلندمدت، انواع مختلف عملکرد (نظیرهزینه، کیفیت، تحویل، انعطاف پذیری و...)، جنبههای مختلف (عملکرد کلی و بخشی)، تمرکز داشته باشد (ویژگی متوازن بودن). این سیستمها باید بهگونهای طراحی شوند که اطلاعات آنها به راحتی بهبود یافته و در دسترس استفادهکنندگان از آنها قرار گرفته و برای آنها قابل فهم باشد (ویژگی دسترسی آسان). شاخص عملکرد باید هدف مشخص، چشم انداز مشخص و چارچوب زمانی مشخصی برای دستیابی به اهداف داشته باشد (ویژگی داشتن شاخصهای عملکرد جامع). سیستمهای ارزیابی عملکرد باید از اهداف استراتژیک نشات گرفته باشند در غیر اینصورت این سیستم ممکن است فعالیتهایی را پشتیبانی کند که اثر معکوسی بر اهداف استراتژیک بگذارند. به طور کلی نیاز به انعطاف پذیری در سیستمها از بابت تغییر در شاخصهای عملکرد در راستای تغییر استراتژیها در طول زمان از عوامل اساسی است، تا بتوان اطمینان حاصل کرد که سیستم ارزیابی عملکرد همیشه با اهداف سازمان سازگار است (ویژگی پشتیبانی از اهداف استراتژیک) (تاپلین و توماس، 2006). حسابداری پایداری باید با استراتژیهای شرکت مرتبط بوده و از یک چارچوب پایدار پیروی کند و از طریق افشای اطلاعات خود در سه بعد زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی در عمل اقدام کند. استراتژیهای پایداری، استراتژی امنیت (کاهش و مدیریت ریسک)، استراتژی اعتبار (افزایش و تقویت اعتبار و شهرت)، استراتژی کارآمدی (افزایش بهره وری و کارایی)، استراتژی نوآوری (تمایز در بازار) و استرتژی قابلیت تغییر (گسترش بازارها و جامعه)، هستند (بیکر، 2002؛ فولاپ و هرنادی، 2013). برای عملکرد پایداری لازم است که موضوعات اساسی مرتبط در سه بعد مفهومی رفاه بشر در حال حاضر، رفاه بشر در زمانهای آتی و رفاه بشر در هر مکانی، شناسایی و اندازهگیری شوند. شاخصهای اندازهگیری رفاه فعلی میتوانند موضوعات ذهنی و عینی را در برگیرند؛ برای اندازهگیری آنها میتوان از مواردی مانند مصرف، درآمد، تغذیه، سلامت، کار، آموزش، امنیت، زمین، آب، کیفیت هوا و فراغت استفاده کرد. شاخصهای اندازهگیری رفاه آتی برای سرمایه اقتصادی شامل: سرمایه فیزیکی، سرمایه دانشی، سرمایه مالی، برای سرمایه زیست محیطی شامل: منابع انرژی، منابع غیر انرژی، زمین و اکوسیستم، آب و کیفیت هوا، برای سرمایه انسانی شامل: کار، آموزش، سلامتی و برای سرمایه اجتماعی شامل اعتماد و نهادها، میباشند. شاخصهای اندازهگیری رفاه بشر در هر مکانی، شاخصهای مصرف و درآمد، منابع انرژی، منابع غیر انرژی، زمین و اکوسیستم، آب، شرایط هوا، کار، سرمایه فیزیکی، سرمایه دانشی، سرمایه مالی و نهادها را از هم تفکیک میکند (UNECEوOECD، 2013). ویژگیهای شاخصهای عملکرد پایدار برای ارزش آفرینی سازمان عبارتند از:
1) قابل مقایسه بودن و قابل اندازهگیری13 (شاخصها باید در شناسایی تغییرات عملکرد مفید باشند)،
2) معنی دار بودن14 (شاخصها باید سازمان را در شناسایی زیانها، گزینههای بهبود عملکرد و افزایش اثربخشی تصمیمگیری یاری کنند)،
3) جامعیت15 (شاخصها باید تمامی جنبههای پایداری را تحت پوشش قرار دهد)،
4) تداوم16 (شاخصها باید به طور مداوم روشهای اندازهگیری مشابهی را برای ردیابی تغییرات به کار گیرند)،
5) شفافیت17 (شاخصها باید واضح بوده و به ویژه از عدم درک صحیح جلوگیری کنند)،
6) کارایی18 (شاخصها باید تا حد معقول دارای کارایی منابع و عملکرد باشند) (فیکسل و همکاران، 1999 و استنیسکی و اربکیوسکاس، 2009).
برای ارزشیابی کلی از عملکر پایداری در شرکتها، شاخصهای عملکرد کیفی و برای تحلیل جزئیتر از عملکرد پایدار باید از شاخصهای عملکرد کمی استفاده کرد (استنیسکی و اربکیوسکاس، 2009). اگر چه شاخصها باعث کاهش پیچیدگی وقایع و رویدادها و فهم و مدیریت آسان آنها میشوند ولی این خطر وجود دارد که ازدیاد شاخصها و روشهای متفاوت برای استفاده آنها اثربخشی آنها را به طور چشم گیری کاهش دهد (ورهارست، 2002). شاخصهای عملکرد پایدار کیفی برای الف) شاخصهای اقتصادی: استفاده از ابزارهای بازدارنده یا نوآورانه برای کاهش هزینهها و عملکرد اقتصادی برای توسعه زیر ساختهای محلی، ب) شاخصهای زیست محیطی:کاهش مصرف آب و انرژی، نحوه برخورد با ضایعات قابل بازیافت و بهبود ویژگیهای محصول، ج) شاخصهای اجتماعی: دخالت کارکنان در تصمیمگیری و آموزش کارکنان و د) شاخصهای ارتباطات: انتشار گزارش پایداری و اطلاعات برای مصرف کنندگان درباره نحوه استفاده محصول و دور انداختن ضایعات به شکل صحیح از نظر محیطی، هستند.
شاخصهای عملکرد پایدار کمی برای الف) شاخصهای اقتصادی: سرمایهگذاری در تحقیق و توسعه و سرمایهگذاری در اقدامات بازدارنده محیطی، ب) شاخصهای زیست محیطی: هزینههای مقابله با اثرات جریان هوا، مصرف انرژی، استفاده از مواد بازیافت شده و مقدار کاهش ضایعات خطرناک به دلیل تغییر مواد، ج) شاخصهای اجتماعی: تعداد روزهای کاری که به تصادف از دست رفته و درصد کارکنانی که در برنامههای آموزشی مرتبط با توسعه پایدار، مشارکت داده میشوند، هستند (استنیسکی و اربکیوسکاس، 2009). فرایند ارزشیابی عملکرد پایداری شامل یک سری مراحلی است که در سه مرحله: برنامه ریزی، اجرا و بازنگری، خلاصه میشود. مرحله برنامه ریزی شامل: 1) توسعه یک سیاست پایداری، 2) شناسایی جنبههای مهم، 3) تعریف اهداف، 4) انتخاب شاخصها، 5) تعیین اهداف است؛ مرحله اجرا شامل موارد: 6) کسب حمایت، 7) یکپارچه سازی فرایندهای کسب وکار، 8) ردیابی است و گزارش عملکرد شامل 9) بهبود عملکرد و مرحله بازنگری شامل: 10) بازخورد و11) بازنگری در مراحل برنامهریزی هستند که منتهی به بهبود مستمر میشوند (فیکسل و همکاران، 1999).
پایداری، سازگاری میان اهداف زیست محیطی، اقتصادی واجتماعی است که ارزش مشترک اجتماعی را برای نسل حاضر و نسلهای آینده، با توجه به محدودیتهای موجود، بدون مبالغه در اثرات محیطی امکانپذیر میسازد. حسابداری پایداری برای مفاهیم حسابداری زیست محیطی و حسابداری اجتماعی، از حسابداری مدیریت زیست محیطی و حسابداری مدیریت اجتماعی بهره میگیرد. سیستم حسابداری مدیریت پایدار یک سیستم کلی از ترکیب حسابداری مدیریت زیست محیطی و حسابداری مدیریت اجتماعی برای کمک به شناسایی و اندازهگیری هزینههای زیست محیطی و اجتماعی میباشد. برای همه ابعاد مدیریت پایداری شامل بعد زیست محیطی- حفاظت از محیط، بعد اجتماعی- تقویت همبستگی و عدالت اجتماعی و برای بعد اقتصادی- تأمین نیازهای مادی باید اولویتهایی تعریف شود. اگر نتوانیم هدف نهایی جامعه را اندازهگیری کنیم، مدیریت آن غیر ممکن خواهد بود. در خط مشی مدیریت پایداری سه موضوع اساسی و مهم مطرح میشود؛ الف) تئوری اجتماعی- اقتصادی مناسب توسعه، ب) پایگاه دادههای جامع، معتبر و اطلاعات زیستمحیطی، اقتصادی و اجتماعی تجدیدپذیر، ج) ارزشهای اخلاقی، که از قبل بر جامعه حاکم است. لذا مدیریت پایداری نیازمند تعریف اهداف پایداری است که باید دائماً بررسی و ارزیابی شود. برای ارزشیابیکلی از عملکر پایداری در شرکتها، شاخصهای عملکرد کیفی و برای تحلیل جزئیتر از عملکرد پایدار باید از شاخصهای عملکرد کمی استفاده کرد. در این راستا ویژگیهای شاخصهای عملکرد پایدار برای ارزش آفرینی در سازمان، قابل مقایسه بودن، قابل اندازهگیری، معنیدار بودن، جامعیت، تداوم، شفافیت و کارایی، هستند که باید مد نظر قرار گیرند. مدیریت عملکرد پایدار نیازمند یک چارچوب مدیریتی مستدل میباشد که مدیریت زیست محیطی و اجتماعی را با استراتژی و مدیریت رقابتی و تجاری مرتبط ساخته و اطلاعات زیست محیطی و اجتماعی را با اطلاعات تجاری و اقتصادی و همچنین گزارشگری پایداری، یکپارچه نماید.
Sustainability Accounting |
2 |
Stakeholders theory |
1 |
Environmental Accounting |
4 |
corporate social responsibility |
3 |
Environmental management Accounting |
6 |
Environmental financial Accounting |
5 |
Social financial Accounting |
8 |
Social Accounting |
7 |
Sustainability Management Accounting System |
10 |
Social management Accounting |
9 |
Sustainability Performance |
12 |
Activity based costing |
11 |
Meaningfulness |
14 |
Management System Comparability/measurability |
13 |
Continuity |
16 |
Integrity |
15 |
Efficiency |
18 |
Clarity |
17 |