نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 استادیار دانشگاه فردوسی مشهد
2 دانشجوی کارشناسی ارشد رشته حسابرسی دانشگاه بین المللی امام رضا
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
The aim of this study was to analyze the acceptance of accounting application by students through applying the technology acceptance model (TAM). This study was conducted to investigate the behavior of the students using the variables: perceived ease of use, usefulness of observed, and the use of the system, the real deals. These variables using structural equation modeling (SEM) analysis; this research included 141 accounting students in Isfahan province that were able to use accounting programs and Data collected by questionnaire. Results showed that ease of use has a positive impact on the usefulness, while the benefits observed has no significant positive influence on the willingness to use, moreover the willingness to use has a positive impact on the turn as a true system used for bookkeeping. In fact, the ease of use is more important than the usefulness of software for students and based on the results and findings of this research proposal, it is suggested that Academic courses in information systems and specialized accounting software to be more attention, and bring more coordination between universities and the job market. Also in this study, Excel software that used mostly by accountants and Auditors were considered. In fact, the impact of Excel software in the accounting profession to enter the labor market was actually about research. 77 students and 34 accountants and auditors completed the questionnaires. The result suggests that there is a positive and significant relationship between education and the level of familiarity with Excel software, at least at the level of preliminary recognition Such as cell work, Worksheet, Analysis and Validation, and this relationship at an advanced level such as functions, increase productivity and collaborative editing has not been observed.
کلیدواژهها [English]
رشد صنایع در دنیای پویای کنونی موجب تحولات سریعی در ابعاد گوناگون صنعت وخدمات شده است. لزوم انجام محاسبات سریع و پیچیده و پاسخگویی فوری به نیازهای اطلاعاتی واحد تجاری و هماهنگی با تغییرات محیط اقتصادی، حرفه حسابداری را به سمت استفاده از نرمافزارهای کارا سوق داد. از آنجا که اساس تصمیمگیریها در سطوح خرد وکلان کشور بر پایهی گزارشات مالی ارائه شده توسط واحدهای تجاری و غیرتجاری شکل میگیرند و این اطلاعات نیز از طریق سیستمهای اطلاعات حسابداری تهیه میشوند نیاز به سیستمهای اطلاعاتی حسابداری قابل درک است. آغاز تهیه نرمافزارهای مالی در ایران از سال 1360 بود. تنها یک مرکز آموزشی در تهران به نام مرکز کامپیوتر شهید شمسیپور در این رشته، دانشجوی آزاد میپذیرفت و آموزش میداد. به علت آنکه زبانهای برنامهنویسی و یادگیری آنها بسیار دشوار بود، متخصصین برنامهنویسی نیز در کشور اندک بودند. با این وجود به طور دقیق نمیتوان گفت که اولین نرمافزار حسابداری در ایران را چه کسی نوشته و نام آن چه بوده اما میتوان گفت که از اولین نرمافزارهای حسابداری نوشته شده در ایران نرمافزار حسابداری ِای سی سی بود. این نرمافزار حدوداً 4 سال بسیار محبوب بود و توسط بروجردیان در سال 1368 طراحی شده بود. بعدها افراد و اشخاص حقیقی و حقوقی دیگر هم وارد عرصه برنامهنویسی نرمافزارهای حسابداری شده و از پیشگامان این عرصه میتوان به ترتیب از نرمافزارهای مستوفی، چرتکه، برلیان، همکاران سیستم، رایورز، پارس سیستم، پارسا 2000، نوین، ناپال، خیام، شایگان، رایانگان فردا، شماران سیستم، آوین تک، سینا پیوند نام برد. به هرحال در تلاش برای پذیرش فناوری سیستمهای اطلاعاتی توسط کاربران، نیازهای رفتاری مغایر باید تغییر کنند. تغییر رفتار از طریق آنالیز و تحلیل دلایل و عوامل تعیین کننده رفتار صورت میپذیرد. تغییر رفتار میتواند از طریق تغییر دادن باورهای فردی در خصوص پذیرش فناوری سیستمهای اطلاعاتی از منفی به مثبت صورت پذیرد. کاربر سیستم یک انسان است که مطابق با تئوریهای روانشناسی، رفتارهای خاص خود را دارد. جنبههای رفتاری در اعمال فناوری اطلاعات یکی از جنبههای شایان توجه است؛ زیرا تعامل بین کاربر و وسیله کامپیوتری تحت تأثیر درک، تمایلات و تأثیرات متقابل بهعنوان جنبههای رفتاری است که ریشه در انسانها بهعنوان کاربران دارد. پیاده سازی یک سیستم و فناوری اطلاعات نمیتواند جدا از جنبههای رفتاری باشد و لذا سیستم توسعه یافته باید به سمت کاربران جهتگیری شده باشد. یک دانشجوی حسابداری باید بتواند با درک و آگاهی از پیشرفت و توسعه، فناوری سیستم اطلاعاتی حسابداری را پیاده کند که این توانایی موجب میشود دانشجو در بازار کار، بویژه در زمینه فناوری سیستمهای اطلاعاتی، شایستهتر باشد. همچنین آموزش حسابداری دانشجویان بایستی به شکلی انجام گیرد که آنان را برای خدمت به سازمانها در حال و آینده آماده سازد. با توجه به افزایش تعداد فارغ التحصیلان رشته حسابداری در مقاطع مختلف تحصیلی به ویژه تحصیلات تکمیلی، نیاز به شغلهایی متناسب با سطح تحصیلات برای به فعلیت رساندن این استعدادها احساس میشود. با وجود توانایی بالقوه در رشته حسابداری، بسیاری از این تواناییها به دلایل مختلف در محیطهای کاری به فعلیت نرسیده و نتوانستهاند جایگاه شایستهای را در حرفه پیدا نمایند. یک فارغالتحصیل رشته حسابداری میتواند در گرایشهای مختلفی مانند حسابداری بانکها، حسابداری بیمه، حسابداری مالی، حسابداری صنعتی، حسابداری مالیاتی، حسابداری دولتی، حسابرس مستقل و حسابرس داخلی به فعالیت بپردازد. بنابراین دانشجویان رشته حسابداری برای موفقیت در عصر حاضر، نیاز به آشنایی به رایانه و نرمافزار صفحه گسترده اکسل دارند. شرکتهای حسابداری عمومی بهعنوان مثال تأکید میکنند که استخدامیهای جدید نیاز به دانستن چگونگی استفاده از نرمافزار اکسل دارند چون این ابزار حداکثر اثربخشی و کارایی را در خدمات حسابرسی دارد. گذشته از مبانی دانش حسابداری برای دانشجویان، تبدیل شدن این دانش به دانش روز ضرورت نیاز دانشجویان به توسعه مهارتهای تفکر تحلیلی و انتقادی را که شامل استفاده از ابزارهای خاص برای تهیه، تحلیل و گزارشگری اطلاعات مالی است، نشان میدهد.
افزایش روبه رشد استفاده از رایانه در امور روزمره و توسعه روزافزون رایانهها در حسابداری و ایجاد نرمافزارهای مختلف حسابداری که هر چه بیشتر حسابداری دستی را منسوخ نموده، اهمیت به کارگیری نرمافزارها را در حسابداری دو چندان نموده است. این خود بیانگر این مسئله است که دانشجویان حسابداری بهعنوان افراد تحت آموزش که بطور بالقوه جذب بازار کار میشوند، در ارتباط با استفاده از نرمافزارها به کدام ویژگی بیشتر اهمیت میدهند. اگر این مسایل برای طراحان نرمافزار مشخص باشد مطمئناً نرمافزارهای کارآمدتر تهیه میشوند که همسوتر با نظرات استفادهکنندگان آن میباشد. با رشد روز افزون استفاده از سیستمهای اطلاعاتی همچون نرمافزارهای مالی، این سؤال مطرح شد که این سیستمها تا چه حد به اهداف از پیشتعیین شده، جامه عمل پوشانده و چقدر به نیازهای کاربران خود پاسخ دادهاند. سه مسئله در ارتباط با اعمال فناوری اطلاعات مبتنی بر کامپیوتر وجود دارد: 1) سخت افزار؛ 2) نرمافزار؛ 3) عامل انسانی. این سه مولفه با یکدیگر تعامل داشته و توسط یک محیط ورودی-خروجی مطابق با کارکردهای خود در ارتباط هستند. سخت افزار وسیله مورد استفاده برای پردازش اطلاعات است. نرمافزار شامل سیستمها و برنامههای کاربردی مورد استفاده برای پردازش ورودیها ست که همانا اطلاعات هستند. در حالیکه عامل انسانی، بهعنوان توسعه دهنده سخت افزار و نرمافزار و نیز بهعنوان کاربر سیستم و وارد کننده و دریافت کننده اطلاعات، مهمترین مولفه است. لحاظ کردن رفتارهای عامل انسانی نیازمند تمایل خاص در زمینه کاربرد فناوری اطلاعات است. این ایده در راستای شین و ادینگتون (2007) بیان میکند که عوامل فنی، رفتارها، وضعیت و کاربران فناوری اطلاعات باید پیش از پیادهسازی فناوری اطلاعات، در نظر گرفته شوند. این امر مرتبط با درک و نگاه کاربران سیستم است. صاحب نظران علت این تنوع را به عدم وفاق در خصوص تعریف سیستمهای اطلاعاتی مربوط میدانند. دیویس (1989) بیان میکند که فناوری اطلاعات (از جمله نرمافزارهای حسابداری) به آسانی قابل درک و فهم هستند، در حالیکه سودمندی قابل مشاهده بصورت درجهای تعریف میشود که هر فرد باور دارد استفاده از یک سیستم خاص باعث ارتقاء عملکرد کاری وی میشود. با توجه به هزینههای بسیار گزاف نرمافزارهای تخصصی حسابداری میتوان از نرمافزار اکسل که جزئی از مجموعه بسیار کارای آفیس مایکروسافت است، استفاده کرد. این برنامه ابزار کارآمدی برای تهیه گزارشهای حسابداری، اجرای محاسبات ساده و پیچیده مالی، تجزیهوتحلیل، خلاصه کردن اطلاعات، تهیه نمودارها و فهرستها است. از دیگر ویژگیهای مهم نرمافزار اکسل میتوان به هدف برنامهنویسان آن اشاره کرد که به گونهای به طراحی این نرمافزار پرداختهاند که در هر سطحی از محاسبات ابتدایی و ساده تا محاسبات پیچیده و مشکل ریاضی، آماری و مهندسی بتوان از آن بهرهمند شد. به دلیل همین ویژگی اخیر است که این نرمافزار در بین همه رشتهها از جمله رشتههای مالی طرفدار دارد.
دیکسون و کولییر(1995) در تحقیق خود، بین بررسی رعایت سیستمهای اطلاعاتی و بررسی عملیاتی آنها، تمایز قائل شدهاند. وی در بررسیهایشان دریافتند که گزارشگیری و جمعآوری دادهها، مهمترین اجزا هستند. همچنین شین و ادینگتون (2007) پیشنهاد کردهاند که رفتار کاربر، و سیستمهای توسعه کارکنان در سیستم مورد نیاز است. این امر مرتبط با درک و نگاه کاربران سیستم است. در همین راستا چگونیان، سلطانی، نعمت بخش (2012) چهار طبقه اصلی از ویژگیهای کیفی سیستمهای اطلاعاتی را مشخص کردهاند: بهموقع بودن، محتوا، شکل و هزینه. چهار ویژگی فوق را میتوان با در نظر گرفتن توزیع اطلاعات (قابلیت مشاهده) تکمیل کرد. (سامرویل، 2013). در تحقیقاتش نتیجه گرفت این ویژگی به طور خاص در شرکتهایی که تأکید ویژهای بر روی سیستمهای مدیریت مانند مدیریت کیفیت جامع دارند و یا در میان ایزوهای سری9000 مربوط به استانداردهای تضمین کیفیت، اهمیت زیادی پیدا میکند. کولییر و دیکسون (1995) به ارزیابی سیستمهای اطلاعاتی پرداختهاند. دیکسون و کولییر (1995) مشخص کردند که هیچ گونه توافقی در مورد عوامل تشکیل دهنده و ملاکهای ارزیابی این سیستمها وجود ندارد. در نتیجه بحث و تبادل نظر با کارمندان میانی بخش ارزیابی ۹ شرکت، چهارچوب دیگری به منظور ارزیابی کیفیت سیستم اطلاعاتی ارائه شد. این چارچوب مجموعهای از سؤالات را در قالب متغیرهای بهموقع بودن، صحت محتوا، مربوط بودن، کامل بودن، اختصار و شکل ارائه میدهد. ال ادیله (2009) درنتایج تحقیق خود نشان میدهد که موفقیت یک سیستم اطلاعاتی ارتباط شدیدی با توانایی آن سیستم در تهیه اطلاعات ساده وقابل فهم، مربوط، قابلاتکا، بهموقع، کامل و قابل انعطاف دارد. نتایج تحقیقات وی با پژوهشهای قبل در این خصوص مطابقت دارد. هکتور پریرا و پیپی پن (2012) در تحقیقی در استرالیا که بصورت مطالعه موردی انجام شده بود ارتباط نرمافزارهای حسابداری و بازار کار را سنجیده بود تا میزان سودمندی نرمافزارهای دانشگاهی برکارایی دانشجویان در بازار کار مشخص شود. ناصری (1376) در نتایج تحقیقات خود نشان میدهد نرمافزارهای مالی در ایران چندان ساخت یافته نیستند. جدیدی (1382) در تحقیقی نتیجه میگیرد که ویژگیهای قابل فهم بودن، مربوط بودن، قابلاتکا بودن و قابل مقایسه بودن اطلاعات بر بهبود تصمیمگیری مدیران گروه بهمن تأثیر دارد. در بررسی جشن سده (1383) نتایج تحقیقات بار دیگرضعفهای سیستمهای آماده مالی را بازگو میکند. چگونیان و سلطانی و نعمت بخش (1392) به ارزیابی سیستمهای اطلاعاتی حسابداری از دیدگاه کاربران پرداختهاند. در حال حاضر تحقیقات متعددی در ارتباط با کیفیت سیستمهای اطلاعاتی و رضایتمندی کاربران صورت میگیرد و هدف طراحان این سیستمها، نیل به اهداف از پیش تعین شدهای است که برای این سیستمها در نظر گرفتهاند، ضمن اینکه تأکید ویژهای بر روی سیستمهای تحت وب وجود دارد، لیکن دستیابی به این اطلاعات در ایران به سختی صورت میگیرد و گاهی غیر ممکن میشود. صالحی و رستمی (2010) به این نتیجه رسیدهاند که شرکتهای ایرانی نمیتوانند با دادههای در دسترس خود تصمیمات خوبی بگیرند. این شرکتها سیستم اطلاعاتی حسابداری را پیاده سازی و اجرا میکنند ولی در عمل این سیستم برای آنها مفید نیست، زیرا بین آنچه که هست و آنچه که باید باشد فاصله وجود دارد که آن را شکاف سیستم اطلاعاتی حسابداری نامیدهاند. به نظر نویسنده به طور قریب به یقین یکی از دلایل این شکاف دخالت ندادن نظرات و رفتار کاربر در طراحی سیستم اطلاعاتی حسابداری است. به نظر زندی و المور(1993) فارغ التحصیلان حسابداری بایستی به منظور کار در محیطهای تولیدی، آموزش داده شوند. ایشان در مطالعه خود، افراد شاغل در حرفهای را مورد آزمون قرار دادند که از آخرین مطالب علمی نیز خبر داشته باشند. به این منظور جامعه آماری آنان شامل افرادی بود که در کنفرانسهای اخیر "انیستیتوی حسابداران مدیریت" در آن زمان حضور داشتند. نتایج تحقیق آنان حاکی از این بود که افراد شاغل در حرفه هنوز هم از از روشهای سنتی حسابداری مدیریت استفاده میکنند و سرعت آنها در به کارگیری روشهای پیشرفتهتر کندتر است. جاکوبز (2004) تحقیقی به بررسی تأثیر نیازهای افراد شاغل در حرفه حسابداری مدیریت بر آموزش آن در دانشگاههای آفریقای جنوبی انجام داد. نتایج این مطالعه حاکی از آن بود که فاصله انتظاراتی متفاوتی از آموزش حسابداری مدیریت بین دانشگاهیان و افراد شاغل در حرفه وجود دارد. همچنین او به این نتیجه رسید که نیازهای افراد شاغل در حرفه هم از لحاظ علمی و هم از لحاظ مهارتها و قابلیتهای فردی بر آموزش حسابداری مدیریت در آفریقای جنوبی تأثیر دارد. علاوه بر این، او یک سری مهارتها و قابلیتهای حرفهای مورد نیاز برای فارغ التحصیلان حسابداری مدیریت و نیز یکسری سر فصلهای آموزشی قابل افزودن به برنامههای قبلی ارایه میکند. تحقیقی توسط والاس و کلاریانا (2005) تحت عنوان "ادراکات در مقابل واقعیتها: تعیین میزان مهارتهای سواد کامپیوتری دانشجویان و نیاز به آموزش مفاهیم و تکنولوژی" انجام شد. در این تحقیق مهارتهای کامپیوتری (شامل اکسل) و دانش کامپیوتری دانشجویان تازه وارد توسط آزمونهای تحت شبکه مورد بررسی قرار گرفت. نتیجه نشان داد که میانگین نمرات دانشجویان به طور معناداری پایینتر از نمره حد تسلط بود. بر اساس نتایج مشخص شد که دانشجویان دانش و مهارتهای کامپیوتری لازم را دارا نبودند. ویبووو (2008) در تحقیقش ثابت کرد که مشاهده سهولت استفاده بر مشاهده و درک سودمندی تأثیرگذار است. لذا اگر یک برنامه حسابداری سودمند باشد فرد به استفاده از آن علاقه مند میشود. دریو(2012) از طریق مصاحبه با مجموعهای از حسابداران راجع به چگونگی توانایی تغییرات گسترده اقتصاد جهانی در ایجاد چالشها و فرصتهای بیشتر برای حرفه حسابداری در سال 2012، میگوید مجموعهای از خدمات حسابداران رسمی و پتانسیل رشد مهارتها در دهه آینده بیشتر خواهد شد. تحقیقات آدام و همکارانش (1992) نشان داد که شدت استفاده و تعامل بین کاربران و سیستم نیز میتواند نشانگر سهولت استفاده باشد. وقتی یک سیستم اغلب استفاده میشود نشاندهنده این است که آن سیستم بهتر شناخته شده و بهره برداری و استفاده از آن برای کاربران آسانتر است. اگر کسی بفهمد که استفاده از فناوری اطلاعات (در اینجا نرمافزارهای حسابداری) آسان است، آنگاه احساس خواهد کرد که استفاده از فناوری اطلاعات برایش مفید است. صالحی و حاجیزاده (1389) تحقیقی با عنوان بررسی سواد عمومی کامپیوتری کارکنان دانشگاههای آزاد اسلامی استان مازندران انجام دادند که نتایج بیانگر این بود که به طور کلی میزان سواد عمومی کامپیوتری کارکنان دانشگاههای آزاد اسلامی استان مازندران پایینتر از حد متوسط میباشد. تحلیل رگرسیون متغیرها نیز نشان داده است که تمامی زیرگروههای سواد عمومی کامپیوتری پیشبینیکنندههای معنیداری برای سواد کامپیوتری بودند. کرمی (1393) معتقد است حسابداری مستلزم خدمت رسانی به بازار است. بنابراین، رابطه متقابلی که این دو میتوانند در قبال هم داشته باشند، به طور قطع به ارتقای بیش از پیش حرفه کمک خواهد کرد و باعث رفع نیازهای جامعه خواهد شد. بنابراین هماهنگی و ارتباط بین حرفه و دانشگاه و نهادهای حسابداری میتواند به پویایی آن کمک کند. عرب مازار یزدی و همکاران (1386) در زمینه بازنگری جایگاه سیستمهای اطلاعاتی حسابداری در آموزش و حرفه اظهار میدارد که برنامه آموزش حسابداری نیاز به اصلاح جدی در این زمینه دارد و به هر شکل ممکن باید دروس مختلفی در برنامه سطوح کارشناسی ارشد حسابداری بر پایه مباحث مربوط به سیستمهای اطلاعاتی حسابداری گنجانده شود. ایشان بازنگری سریع در شیوه آموزش حسابداری را ضروری دانسته و عنوان داشته که در این رشته نیز مانند سایر علوم ضرورت ایجاد گرایشهای متفاوت بیشتر احساس شده و تأثیر فوق العاده فناوری اطلاعات و ارتباطات در چنین شرایطی بیش از گذشته درک خواهد شد. دولایی (1380) بیان میکند که امروزه تلاش هر سازمان آموزشی باید در ارتباط با گسترش فناوری اطلاعات صورت گیرد، از دانشگاهها نیز انتظار میرود تا موجبات یادگیری کارکنان را در این زمینه فراهم آورند، برای چنین رویکردی بناچار نیاز به تغییر رویههای سابق است. شیوههای آموزش جاری مسلماً پاسخگوی نیازهای آموزشی متغیر عصر جدید نیست و فناوری اطلاعات و ارتباطات درعرصه ارتباطات انسانی، تحولات عظیمی را به وجود آورده است.
1. سهولت قابل مشاهده تأثیر مثبت معناداری بر سودمندی قابل مشاهده نرمافزارهای حسابداری دارد.
2. سودمندی قابل مشاهده تأثیر مثبت معناداری بر تمایل به استفاده از نرمافزارهای حسابداری دارد.
3. سهولت استفاده قابل مشاهده تأثیر مثبت معناداری بر تمایل به استفاده از نرمافزارهای حسابداری دارد.
4. تمایل به استفاده تأثیر مثبت معناداری بر قصد رفتاری استفاده از نرمافزارهای حسابداری دارد.
5. سودمندی قابل مشاهده تأثیر مثبت معناداری بر قصد رفتاری استفاده از نرمافزارهای حسابداری دارد.
6. قصد رفتاری استفاده تأثیر مثبت معناداری بر استفاده سیستمی حقیقی از نرمافزارهای حسابداری است.
7. بین تحصیلات دانشجویان و میزان آشنایی با نرمافزار اکسل رابطه معناداری وجود دارد.
8. بین میزان آشنایی با نرمافزار اکسل و بازار کار حرفه حسابداری و حسابرسی رابطه معناداری وجود دارد.
این پژوهش بر حسب روش گردآوری دادهها، پژوهشی توصیفی از نوع پیمایشی است. ابزار اصلی جمعآوری اطلاعات پرسشنامه است. جامعه آماری این مطالعه، دانشجویان دانشگاه پیام نور مرکز اصفهان رشته حسابداری بوده است. روش نمونهگیری مورد استفاده روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای است. این یک روش نمونهگیری احتمالی است که در آن ابتدا خوشه اصلی مشخص میشود که در این تحقیق دانشجویان حسابداری استان اصفهان بوده (حدود 1000 نفر) و خوشه دوم نمونهها دانشجویان ترم 5 به بعد بودهاند (600 نفر). دانشجویان مورد مطالعه در این جمعیت باید قادر به استفاده از نرمافزارهای حسابداری میبودند. بنابراین از بین جمعیت کل دانشجویان حسابداری دانشگاه که 1000 نفر بودهاند، از این تعداد 600 نفر در ترم پنج به بعد در حال تحصیل بودهاند که بر اساس یک پیش آزمون مبنی بر توان کار با نرمافزار، از بین این تعداد 540 نفر قادر به استفاده از نرمافزارهای حسابداری بودهاند که از آن تعداد بر اساس فرمول حجم نمونه کوکران تعداد 141 نفر بهعنوان نمونه در این تحقیق استفاده شده است. لازم به ذکر است در مقطع کارشناسی واحد درسی بهعنوان کار با نرمافزارهای حسابداری ندارند و دانشجویان مورد مطالعه کار با نرمافزار را در کلاسهای خارج از دانشگاه بصورت خصوصی آموختهاند. تمامی متغیرهای درونی و بیرونی با استفاده از یک مقیاس لیکرت 5 نمرهای اندازهگیری شدند که در آن کمترین امتیاز (نمره 1) نشاندهنده عدم موافقت بوده و بالاترین امتیاز (نمره 5) نشاندهنده موافقت کامل با عبارات مورد سوال بود. این متغیرها بهعنوان منبع یا متغیرهای مستقلی شناخته میشوند که توسط دیگر متغیرهای داخل مدل قابل پیشبینی نیستند. همچنین در ارتباط با فرضیات 7 و 8 این پژوهش نیز77 پرسشنامه تکمیل شده از دانشجویان و 34 پرسشنامه تکمیل شده از شاغلین حسابدار و حسابرس ملاک آزمون (آزمون گاما) قرار گرفت.
مدلهای متعددی برای آنالیز و درک عوامل موثر بر پذیرش استفاده از فناوری کامپیوتری طراحی شدهاند که میتوان به تئوری عملکردهای استدلالی و مدل TAM توسط دیویس اشاره نمود. این مدل ساده و استفاده از آن آسان است و یکی از مدلهایی است که در زمنیه تحقیقات IT بسیار استفاده شده است (ایگباریا و همکاران، (1997)، آدام و همکاران، (1992) ). مدل TAM برگرفته از مدل تئوری عملکرد استدلالی است که این تئوری توسط فیشبین و آجزن (1980) توسعه یافت و فرض بنیادین آن این بود که واکنشها و مشاهدات و درک یک فرد پیرامون یک چیز، تمایل و رفتار وی را تعیین میکند. این تئوری رفتار فرد را به صورت تابعی از رفتارهای هدف مدلسازی میکند. هدف از رفتار توسط تمایلات و گرایشات این رفتارها تعیین میشوند و لذا میتوان فهمید که واکنشها و درک کاربران فناوری اطلاعات بر تمایل آنها در پذیرش استفاده اثرگذار است. این مدل عامل تمایل هر کاربر را به دو متغیر سودمندی و سهولت استفاده تقسیم بندی میکند. در عمل ثابت شده است که این مدل این ایده را درباره جنبه رفتاری کاربر فناوری سیستم اطلاعاتی ارائه میدهد که در آن بسیاری از کاربران فناوری سیستمهای اطلاعات میتوانند به آسانی فناوری اطلاعات را دریافت کرده و آن را با نیازهای خود مطابق سازند (ایگباریا و همکاران، 1997). هر دو متغیر مدل TAM- سودمندی و سهولت استفاده- میتوانند جنبههای رفتاری کاربر را توصیف کنند (دیویس، 1989). مدل TAM میتواند توضیح دهد که درک و مشاهده کاربران در تمایل آنان به پذیرش استفاده از فناوری اطلاعات تعیین کننده است. این مدل به وضوح بیان میکند که پذیرش استفاده از فناوری اطلاعات متأثر از سودمندی و سهولت استفاده از آن است. سودمندی و سهولت استفاده نقش تعیین کننده بسیاری دارند که در عمل آزمایش شده است (چاو، 2001).
سهولت قابل مشاهده استفاده نیز باوری پیرامون فرآیند تصمیمگیری است. اگر کسی مطمئن باشد که استفاده از نرمافزارهای حسابداری آسان است، خواهد خواست که از آنها استفاده کند، در حالیکه اگر حس کند استفاده از نرمافزارهای حسابداری آسان نیست تمایلی به استفاده از آنها نخواهد داشت. ضمنا تمایل به استفاده توسط دیویس (1989) به صورت یک حس منفی یا مثبت تعریف شده است که فرد نسبت به فناوری اطلاعاتی که قرار است از آن استفاده کند، دارد. دیویس (1989) سهولت استفاده را بهعنوان درجهای تعریف میکند که هر فردی باور دارد استفاده از یک سیستم آزاد است و یا میزانی که هر فرد باور دارد.
سودمندی قابل مشاهده نیز یک باور پیرامون فرآیند تصمیمگیری است. دیویس (1989) نشان داد که سودمندی قابل مشاهده چشمگیرترین و مهمترین متغیر در تأثیرگذاری بر تمایل است. قصد رفتاری برای استفاده بصورت تمایل فرد به اجرای رفتارهای خاص در استفاده از یک سیستم خاص تعریف میشود.
همانگونه که اشاره شد، تمایل به استفاده توسط دیویس (1989) به صورت حس مثبت یا منفی فردی نسبت به استفاده از فناوری اطلاعات برای اجرای رفتار مطلوب تعریف شد. در حالیکه قصد رفتاری برای استفاده به صورت علاقه یک فرد به اجرای رفتاری خاص در استفاده از یک سیستم خاص تعریف شد.
قصد رفتاری برای استفاده، علاقه یک فرد برای انجام چیزی و تبدیل آن به واقعیت است. رفتار عملی است که توسط فردی صورت میپذیرد. در زمینه استفاده از سیستمهای فناوری اطلاعات، رفتار استفاده حقیقی از فناوری اطلاعات است. ویبووو (2008) در تحقیقش نشان داد که تمایل به استفاده از فناوری تأثیر مثبت معناداری بر استفاده حقیقی از فناوری داشت. نلویل وها راهاپ (2009) نیز نشان دادند که بنیان قصد رفتاری برای استفاده تأثیر مثبت معناداری بر استفاده حقیقی از سیستم دارد.
این متغیرهای درونی همگی عواملی هستند که توسط یک یا چند ساختار قابل پیشبینی هستند. ساختارهای درونی میتوانند یک یا چند ساختار درونی دیگر را پیشبینی کنند، البته ساختارهای درونی تنها میتوانند بصورت علت و معلولی با ساختارهای درونی مرتبط باشند. در این تحقیق ساختارهای درونی شامل سودمندی قابل مشاهده، تمایل به استفاده، قصد رفتاری برای استفاده و استفاده حقیقی از سیستم است.
آزمایش انطباق مدل بدین منظور استفاده شد که آیا مدل تحقیق معتبر و قابل اعتماد است. بر اساس پنج آزمایش آنالیز انطباق مدل- چی مربع (X2)، خوبی شاخص انطباق، خوبی شاخص انطباق اصلاح شده، خطای مربع میانگین ریشه تقریب (RMSEA) و پارامتر غیر مرکزیت- مدل این تحقیق انطباق خوبی برای آزمایش فرضیات دارد (معتبر و قابل اعتماد). نتایج آزمایش انطباق مدل در نگاره زیر نشان داده شده است.
نگاره (1): نتایج آزمایش انطباق مدل
اندازهگیری |
مقدار |
حداقل انطباق تابع چی مربع |
071/1132 (0/0=p) |
پارامتر غیر مرکزیت تخمینی (NCP) |
843/590 |
بازه 90 درصد اطمینان برای NCP |
(12/622؛ 237/410) |
خطای مربع میانگین ریشه تقریب (RMSEA) |
0885/0 |
بازه 90 درصد اطمینان برای RMSEA |
(106/0؛ 0811/0) |
مقدار p برای آزمایش انطباق نردیک (RMSEA |
003/0 |
شاخص خوبی انطباق (GFI) |
650/0 |
شاخص خوبی انطباق اصلاح شده (AGFI) |
620/0 |
در مطالعات حوزه علوم انسانی و اجتماعی، تجزیه و تحلیل دادههای پژوهش طبق فرایندی با قالب کلی مشخص و یکسان صورت میپذیرد که مرتبط با آن روشهای تحلیل آماری متعددی تا به حال معرفی شده است. در این میان، مدلسازی معادلات ساختاری که در اواخر دهه شصت میلادی معرفی شد، ابزاری در دست محققین جهت بررسی ارتباطات میان چندین متغیر در یک مدل فراهم میساخت. قدرت این تکنیک در توسعه نظریهها باعث کاربرد وسیع آن در علوم مختلف از قبیل بازاریابی، مدیریت منابع انسانی، مدیریت استراتژیک و سیستمهای اطلاعاتی شده است. یکی از مهمترین دلایل استفاده زیاد پژوهشگران از SEM، قابلیت آزمودن تئوریها در قالب معادلات میان متغیرها است. دلیل دیگر لحاظ نمودن خطای اندازهگیری توسط این روش است که به محقق اجازه میدهد تا تجزیه و تحلیل دادههای خود را با احتساب خطای اندازهگیری گزارش دهد. مدلهای مرسوم در مدلسازی معادلات ساختاری (SEM) درواقع متشکل از دو بخش هستند. مدل اندازهگیری که چگونگی توضیح و تبیین متغیرهای پنهان توسط متغیرهای آشکار (سوالات) مربوطه را بررسی مینماید و مدل ساختاری که نشان میدهد چگونه متغیرهای پنهان در پیوند با یکدیگر قرار گرفتهاند. استفاده از مدلسازی معادلات ساختاری مزایای زیادی دارد که پنج عدد از مهمترین آنها عبارتند از: الف) تخمین روابط چندگانه، ب) قابلیت سنجش متغیرهای پنهان (مفاهیم مشاهده نشده)، ج) محاسبه خطای اندازهگیری، د) قابلیت بررسی تأثیر همخطی، ه) آزمون روابط جعلی و غیرواقعی.
فرضیات 1 الی 6 با مدلهای معادله ساختاری آزمون شدهاند. SEM برای تعیین اینکه آیا رابطه چشمگیری بین متغیرها برقرار است یا نه، مقدار آزمون تی باید بالاتر از مقدار تی نگاره در یک سطح خاص باشد، که بستگی به اندازه نمونه و میزان چشمگیر بودن دارد. تعداد نمونهها در این مطالعه 141 است و لذا سطح اهمیت 5٪ استفاده میشود. برای ایجاد رابطهای معنی دار بین متغیرها، نتیجه آزمایش تی باید بیش از مقدار تی نگاره در سطح 5٪ باشد یعنی 960/1 ± باشد. برای بررسی میزان همبستگی بین متغیرهای موجود در فرضیات از آزمون ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است. برای آزمایش فرضیات، معادلات ساختاری عبارتند از:
PU = γ11PEOU + ζ1 (1)
ATU = γ21PEOU + β21PU + ζ2 (2)
BITU = β32ATU + β31PU + ζ3 (3)
ASU = β43BITU + ζ4 (4)
PU= سودمندی قابل مشاهده
PEOU= سهولت استفاده قابل مشاهده
ATU= تمایل به استفاده
BITU= قصد رفتاری برای استفاده
ASU= استفاده حقیقی از سیستم
ξ= متغیرهای بیرونی پنهان (متغیرهای مستقل)
η= متغیرهای درونی پنهان (متغیرهای وابسته)
γ= رابطه مستقیم بین متغیرهای بیرونی بر متغیرهای درونی.
β = رابطه مستقیم بین متغیرهای درونی بر متغیرهای درونی.
ζ =خطا در معادله بین متغیرهای بیرونی و یا درونی نسبت به متغیرهای درونی
جهت آزمون فرضیات 7 و 8 از آزمون گاما استفاده کردیم. ضریب همبستگی گاما در جداول توافقی بکار رفته و در واقع نوعی معیار کاهش نسبی خطا میباشد. این ضریب به ما میگوید که اگر از مقدار متغیر x برای فرد i ام اطلاع داشته باشیم، این اطلاع چه اندازه به ما کمک میکند تا مقدار متغیر y را برای همین فرد پیشبینی کنیم. مقدار گاما بین 1- و 1 تغییر میکند و با استفاده از رابطهی زیر حاصل میشود:
در این رابطه NS تعداد زوجهای هماهنگ و ND تعداد زوجهای ناهماهنگ را نشان میدهد. زوجهای هماهنگ و ناهماهنگ به صورت زیر تعریف میشوند:
زوج هماهنگ: تعداد زوجهایی که در آنها کاهش در رتبهی xها با کاهش در رتبهی yها و افزایش در رتبهی xها با افزایش در رتبهی yها همراه است.
زوج ناهماهنگ: زوجهایی هستند که در آنها کاهش در رتبهی x افزایش در رتبهی y و یا بالعکس افزایش در رتبهی xها کاهش در رتبهی yها را به دنبال دارد.
اگر مقدار ضریب گاما مثبت باشد نشاندهندهی آن است که تعداد زوجهای هماهنگ بیش از زوجهای ناهماهنگ است و بنابراین بین دو متغیر رابطهی مستقیم وجود دارد. به همین ترتیب گامای منفی نشاندهندهی وجود رابطهی معکوس بین دو متغیر است. اگر تعداد زوجهای هماهنگ و ناهماهنگ برابر باشند، ضریب گاما برابر صفر خواهد بود. در جداول توافقی دو طرفه گامای صفر نشاندهندهی استقلال متغیرها میباشد ولی در جداول بیش از 2*2 اگر مقدار گاما صفر شود لزوماً به معنای مستقل بودن مشاهدات نیست. ضریب همبستگی گاما برای تمامی جداول توافقی اعم از جداول مربعی یا غیر مربعی بکار میرود. این ضریب بهترین آماره برای دو متغیر ترتیبی است که به صورت توافقی تنظیم شدهاند.
آذر و مومنی (1383) اساسیترین فرض در تحلیل چند متغیره، فرض نرمال بودن است که نوعی توزیع دادهها بر روی یک متغیر متریک واحد در تولید توزیع نرمال است. اگر فرض نرمالیته برآورده نشود و انحراف از نرمالیته زیاد باشد، هیچ کدام از نتایج آزمایشها معتبر نخواهد بود زیرا محاسبات آزمایش تی و غیره همگی بر اساس فرض وجود دادههای نرمال هستند.
نگاره 2 مربوط به آمارههای توصیفی جنسیت و نرمافزارهای حسابداری است که افراد نمونه 141 نفری قادر به استفاده از آنها بودهاند و در حقیقت از آن استفاده کردهاند. این نگاره شامل فراوانی مطلق، فراوانی نسبی، میانگین، مد و میانه است.
نگاره (2): آمارههای توصیفی جنسیت
میانه |
مد |
میانگین |
فراوانی نسبی |
فراوانی مطلق |
متغیرجنسیت |
000/2 |
00/2 |
7092/1 |
1/29 |
41 |
مرد |
9/70 |
100 |
زن |
|||
100/0 |
141 |
جمع |
نگاره (3): آمارههای توصیفی نرمافزارهای حسابداری
میانه |
مد |
میانگین |
فراوانی نسبی |
فراوانی مطلق |
متغیرنرمافزارهای قادر به استفاده |
0000/2 |
00/1 |
2128/2 |
33/3 |
47 |
نرمافزار هلو |
30/5 |
43 |
نرمافزار پارسیان |
|||
17/7 |
25 |
نرمافزار نوآوران |
|||
18/4 |
26 |
نرمافزار همکاران سیستم |
|||
100/0 |
100 |
جمع |
همانطور که در نگاره 3 مشاهده میشود از 141 نفر افراد نمونه 41 نفر مرد و 100 نفر زن بودهاند. به بیان دیگر 1/29 درصد از کل افراد نمونه مرد و 9/70 درصد از آنها زن بودهاند. میانگین این افراد 7092/1، شاخص مد 00/2 و شاخص میانه 000/2 بوده است. همچنین از 141 نفر افراد نمونه 47 نفر از نرمافزار هلو، 43 نفر از نرمافزار پارسیان، 25 نفر از نرمافزار نوآوران و 26 نفر از نرمافزار همکاران سیستم استفاده کردهاند. به بیان دیگر 3/33 درصد از نرمافزار هلو، 5/30 درصد از نرمافزار پارسیان، 7/17 درصد از نرمافزار نوآوران و 4/18 درصد از نرمافزار همکاران سیستم استفاده کردهاند. بنابراین نرمافزار هلو با 3/33 درصد بیشترین استفاده و نرمافزار نوآوران با 7/17 درصد کمترین میزان استفاده را در بین 141 نفر افراد نمونه دارا بوده است. در مورد 2 آماره توصیفی دیگر که میزان تحصیلات و راههای کسب مهارت استفاده از نرمافزار بوده است، شایان ذکر است که به دلیل انتخاب جامعه دانشجویان دانشگاه پیام نور مرکز اصفهان همه افراد نمونه دانشجوی کارشناسی حسابداری بودهاند. همچنین به دلیل نبود واحد درسی آموزش نرمافزار حسابداری در دانشگاه مورد پژوهش همه افراد نمونه141 نفری، از طریق کلاسهای خصوصی خارج از دانشگاه به یادگیری نرمافزارهای نامبرده پرداختهاند. بنابراین برای این دو آماره توصیفی از جداول توصیفی استفاده نشده است.
لازم به توضیح است برای تست فرضیات 1 الی 6 از آزمون تی و ضریب همبستگی پیرسون استفاده میکنیم. در آزمون تی معنادار بودن رابطه بین دو متغیر بررسی میشود، یعنی به این سوال که آیا رابطه بین دو متغیر موجود در فرضیه با هم ارتباط معناداری (به لحاظ آماری) دارند یا خیر؟ پاسخ داده میشود؛ و در ضریب همبستگی پیرسون به این سوال که آیا دو متغیر موجود در فرضیه با هم همبستگی دارند یا خیر؟ پاسخ داده میشود. همچنین برای تست فرضیات 7 و 8 از آزمون گاما استفاده کردیم. ضریب همبستگی گاما در جداول توافقی بکار رفته و در واقع نوعی معیار کاهش نسبی خطا میباشد. با توجه به توضیحات داده شده نتایج آزمون هر فرضیه به شرح زیر خواهد بود:
سهولت قابل مشاهده تأثیر مثبت معناداری بر سودمندی قابل مشاهده ندارد.: H0
سهولت قابل مشاهده تأثیر مثبت معناداری بر سودمندی قابل مشاهده دارد.: H1
نگاره (4): نتایج آزمون تی و همبستگی پیرسون فرضیه اول
میزان خطای پیرسون |
ضریب همبستگی پیرسون |
میزان خطای تی |
درجه آزادی |
مقدار تی |
انحراف میانگین |
انحراف معیار |
میانگین |
004/0 |
238/0 |
000/0 |
140 |
423/9- |
32967/0 |
91463/3 |
10638/3- |
همانطور که در نگاره 4 مشاهده میشود با توجه به سطح معناداری (میزان خطا) آزمون تی که 000/0 است و از 05/0 کمتر است، میتوان نتیجه گرفت که فرضیه شماره 1 دارای رابطه معناداری بین دو متغیر خود که سهولت قابل مشاهده و سودمندی قابل مشاهده است وجود دارد. به بیان دیگر رابطه این دو متغیر تصادفی نیست و معنادار است. همچنین تی به دست آمده در نگاره بالا که برابر با 423/9- است از تی نگاره که 980/1 است، بیشتر است و چون هرگاه تی به دست آمده بزرگتر یا مساوی تی نگاره باشد به این معناست که مقدار تی به دست آمده معنادار است. همچنین در نگاره 3 میزان همبستگی دو متغیر سهولت قابل مشاهده و سودمندی قابل مشاهده دارای سطح معناداری 004/0 است که از میزان 05/0 کمتر است. بنابراین میزان همبستگی این دو متغیر که 238/0 است معنادار است. این به این معنی است که همبستگی این دو متغیر تصادفی نیست. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که فرضیه 1 با استفاده از این دو آزمون اثبات شده است؛ یا H0 رد شده و فرض مخالفش مورد قبول واقع شده است. یعنی سهولت قابل مشاهده تأثیر مثبت معناداری بر سودمندی قابل مشاهده دارد.
سهولت قابل مشاهده تأثیر مثبت معناداری برتمایل استفاده از نرمافزار ندارد: H0
سهولت قابل مشاهده ت[USER2] أثیر مثبت معناداری برتمایل استفاده از نرمافزار دارد.: H1
نگاره (5): نتایج آزمون تی و همبستگی پیرسون فرضیه دوم
میزان خطای پیرسون |
ضریب همبستگی پیرسون |
میزان خطای تی |
درجه آزادی |
مقدار تی |
انحراف میانگین |
انحراف معیار |
میانگین |
007/0 |
225/0 |
000/0 |
140 |
832/20- |
33296/0 |
95368/3 |
93617/6- |
همانطور که در نگاره 5 مشاهده میشود با توجه به سطح معناداری (میزان خطا) آزمون تی که 000/0 است و از 05/0 کمتر است، میتوان نتیجه گرفت که فرضیه شماره 2 دارای رابطه معناداری بین دو متغیر خود که سهولت قابل مشاهده و تمایل استفاده از نرمافزار است وجود دارد. به بیان دیگر رابطه این دو متغیر تصادفی نیست و معنادار است. همچنین تی به دست آمده در نگاره بالا که برابر با 832/20- است از تی نگاره که 960/1 است، بیشتر است و چون هرگاه تی به دست آمده بزرگتر یا مساوی تی نگاره باشد به این معناست که مقدار تی به دست آمده معنادار است. همچنین در نگاره شماره 4 میزان همبستگی دو متغیر سهولت قابل مشاهده و تمایل استفاده از نرمافزارهای حسابداری، سطح معناداری 007/0 است که از میزان 05/0 کمتر است. بنابراین میزان همبستگی این دو متغیر که 225/0 است معنادار است. این به این معنی است که همبستگی این دو متغیر تصادفی نیست. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که فرضیه شماره 2 با استفاده از این دو آزمون اثبات شده است؛ یا H0 رد شده یعنی سهولت قابل مشاهده تأثیر مثبت معناداری بر تمایل استفاده از نرمافزار دارد.
سودمندی قابل مشاهده تأثیر مثبت معناداری برتمایل استفاده از نرمافزار ندارد.: H0
سودمندی قابل مشا[USER3] هده تأثیر مثبت معناداری برتمایل استفاده از نرمافزار دارد.: H1
نگاره (6): نتایج آزمون تی و همبستگی پیرسون فرضیه سوم
میزان خطای پیرسون |
ضریب همبستگی پیرسون |
میزان خطای تی |
درجه آزادی |
مقدارتی |
انحراف میانگین |
انحراف معیار |
میانگین |
332/0 |
082/0 |
000/0 |
140 |
811/13 |
27730/0 |
29276/3 |
82979/3 |
همانطور که در نگاره 6 مشاهده میشود با توجه به سطح معناداری (میزان خطا) آزمون تی که 000/0 است و از 05/0 کمتر است، میتوان نتیجه گرفت که فرضیه شماره 3 دارای رابطه معناداری بین دو متغیر خود که سودمندی قابل مشاهده و تمایل استفاده از نرمافزار است وجود دارد. به بیان دیگر رابطه این دو متغیر تصادفی نیست و معنادار است. همچنین تی به دست آمده در نگاره بالا که برابر با 811/13- است از تی نگاره که 960/1 است بیشتر است و چون هرگاه تی به دست آمده بزرگتر یا مساوی تی نگاره باشد، به این معناست که مقدار تی به دست آمده معنادار است. همچنین در نگاره 5 میزان همبستگی دو متغیر سودمندی قابل مشاهده و تمایل استفاده از نرمافزارهای حسابداری سطح معناداری 332/0 است که از میزان 05/0 بیشتر است. بنابراین میزان همبستگی این دو متغیر که 082/0 است، معنادار نیست. این به این معنی است که همبستگی این دو متغیر تصادفی است. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که فرضیه 3 با استفاده از این دو آزمون تأیید نشده است؛ یا H0 رد نشده یعنی سودمندی قابل مشاهده تأثیر مثبت معناداری بر تمایل استفاده از نرمافزار ندارد. البته لازم به ذکر است که با توجه به آزمون تی انجام شده بین دو متغیر مذکور رابطه معناداری وجود دارد؛ اما همبستگی وجود ندارد. بنابراین این فرضیه رد شده و قابل قبول نیست.
H0سودمندی قابل مشاهده تأثیر مثبت معناداری برقصد رفتاری در استفاده از نرمافزار ندارد:
سودمندی قابل مشاهده تأثیر مثبت معناداری برقصد [USER4] رفتاری در استفاده از نرمافزار دارد: H1
نگاره (7): نتایج آزمون تی و همبستگی پیرسون فرضیه چهارم
میزان خطای پیرسون |
ضریب همبستگی پیرسون |
میزان خطای تی |
درجه آزادی |
مقدار تی |
انحراف میانگین |
انحراف معیار |
میانگین |
227/0 |
102/0 |
000/0 |
140 |
311/11 |
26334/0 |
12700/3 |
97872/2 |
همانطور که در نگاره 7 مشاهده میشود با توجه به سطح معناداری (میزان خطا) آزمون تی که 000/0 است و از 05/0 کمتر است، میتوان نتیجه گرفت که در فرضیه 4 رابطه معناداری بین دو متغیر خود که سودمندی قابل مشاهده و قصد رفتاری در استفاده از نرمافزار است وجود دارد. به بیان دیگر رابطه این دو متغیر تصادفی نیست و معنادار است. همچنین تی به دست آمده در نگاره بالا که برابر با 311/11 است از تی نگاره که 960/1 است، بیشتر است و چون هرگاه تی به دست آمده بزرگتر یا مساوی تی نگاره باشد به این معناست که مقدار تی به دست آمده معنادار است. همچنین در نگاره شماره 6 میزان همبستگی دو متغیر سودمندی قابل مشاهده وقصد رفتاری در استفاده از نرمافزارهای حسابداری سطح معناداری 227/0 است که از میزان 05/0 بیشتر است. بنابراین میزان همبستگی این دو متغیر که 102/0 است معنادار نیست. این به این معنی است که همبستگی این دو متغیر تصادفی است. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که فرضیه 4 با استفاده از این دو آزمون اثبات نشده است؛ یا H0 رد نشده یعنی سودمندی قابل مشاهده تأثیر مثبت معناداری بر قصد رفتاری در استفاده از نرمافزار ندارد. البته لازم به ذکر است که با توجه به آزمون تی انجام شده بین دو متغیر مذکور رابطه معناداری وجود دارد؛ اما همبستگی وجود ندارد و چون در فرضیات بر تأثیر مثبت معنادار تأکید شده است (وجود همبستگی)؛ بنابراین این فرضیه رد شده و قابل قبول نیست.
تمایل استفاده تأثیر مثبت معناداری برقصد رفتاری در استفاده از نرمافزار ندارد: H0
تمایل استفاده تأثیر مثبت معناداری[USER5] برقصد رفتاری در استفاده از نرمافزار دارد: H1
نگاره (8): نتایج آزمون تی و همبستگی پیرسون فرضیه پنجم
میزان خطای پیرسون |
ضریب همبستگی پیرسون |
میزان خطای تی |
درجه آزادی |
مقدار تی |
انحراف میانگین |
انحراف معیار |
میانگین |
659/0 |
037/0- |
000/0 |
140 |
651/23 |
28787/0 |
41826/3 |
80851/6 |
همانگونه که در نگاره 8 مشاهده میشود با توجه به سطح معناداری (میزان خطا) آزمون تی که 000/0 است و از 05/0 کمتر است میتوان نتیجه گرفت که فرضیه 5 دارای رابطه معناداری بین دو متغیر خود که تمایل استفاده از نرمافزار و قصد رفتاری در استفاده از نرمافزار است وجود دارد. به بیان دیگر رابطه این دو متغیر تصادفی نیست و معنادار است. همچنین تی به دست آمده در نگاره بالا که برابر با 651/23 است از تی نگاره که 960/1 است، بیشتر است و چون هرگاه تی به دست آمده بزرگتر یا مساوی تی نگاره باشد به این معناست که مقدار تی به دست آمده معنادار است. همچنین در نگاره 7 میزان همبستگی دو متغیر تمایل استفاده از نرمافزار و قصد رفتاری در استفاده از نرمافزارهای حسابداری سطح معناداری 659/0 است که از میزان 05/0 بیشتر است. بنابراین میزان همبستگی این دو متغیر که 037/0- است معنادار نیست. این به این معنی است که همبستگی این دو متغیر تصادفی است. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که فرضیه 5 با استفاده از این دو آزمون اثبات نشده است؛ یا H0 رد نشده و فرض مخالفش مورد قبول واقع نشده است. یعنی تمایل استفاده از نرمافزار تأثیر مثبت معناداری بر قصد رفتاری در استفاده از نرمافزار ندارد. البته لازم به ذکر است که با توجه به آزمون تی انجام شده بین دو متغیر مذکور رابطه معناداری وجود دارد؛ اما همبستگی وجود ندارد و چون در فرضیات بر تأثیر مثبت معنادار تأکید شده است (وجود همبستگی)؛ بنابراین این فرضیه رد شده و قابل قبول نیست.
قصد رفتاری برای استفاده تأثیر مثبت معناداری بر استفاده حقیقی از نرمافزار ندارد: H0
قصد رفتاری برای استفاده تأثیر مثبت [USER6] معناداری بر استفاده حقیقی از نرمافزار دارد: H1
نگاره (9): نتایج آزمون تی و همبستگی پیرسون فرضیه ششم
میزان خطای پیرسون |
ضریب همبستگی پیرسون |
میزان خطای تی |
درجه آزادی |
مقدار تی |
انحراف میانگین |
انحراف معیار |
میانگین |
004/0 |
028/0 |
003/0 |
140 |
042/3 |
2585/0 |
95871/2 |
78626/0 |
همانطور که در نگاره 9 مشاهده میشود با توجه به سطح معناداری (میزان خطا) آزمون تی که 003/0 است و از 05/0 کمتر است میتوان نتیجه گرفت که فرضیه 6 دارای رابطه معناداری بین دو متغیر خود که قصد رفتاری برای استفاده از نرمافزار و استفاده حقیقی از نرمافزار است وجود دارد. به بیان دیگر رابطه این دو متغیر تصادفی نیست و معنادار است. همچنین تی به دست آمده در نگاره بالا که برابر با 042/3 است از تی نگاره که 960/1 است بیشتر است و چون هرگاه تی به دست آمده بزرگتر یا مساوی تی نگاره باشد به این معناست که مقدار تی به دست آمده معنادار است. همچنین در نگاره 8 میزان همبستگی دو متغیر تمایل استفاده از نرمافزار و قصد رفتاری در استفاده از نرمافزارهای حسابداری سطح معناداری 004/0 است که از میزان 05/0 کمتر است. بنابراین میزان همبستگی این دو متغیر که 028/0 است معنادار است. این به این معنی است که همبستگی این دو متغیر تصادفی نیست. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که فرضیه شماره 6 با استفاده از این دو آزمون اثبات شده است؛ یا H0 رد شده و فرض مخالفش مورد قبول واقع شده است. یعنی قصد رفتاری برای استفاده از نرمافزار تأثیر مثبت معناداری بر استفاده حقیقی از نرمافزار دارد.
بین تحصیلات دانشجویان و میزان آشنایی با نرمافزار اکسل رابطه معناداری وجود دارد.
نتایج آزمون گاما در فرضیه هفتم بیانگر این مطلب است که ارتباط معنیدار بین تحصیلات و میزان آشنایی با نرمافزار اکسل لااقل در سطح شناخت مقدماتی از قبیل کار با سلول، کاربرگ و تحلیل و اعتبار سنجی ارتباط مثبتی مشاهده گردیده و این ارتباط در سطح پیشرفته از قبیل توابع، افزایش بهرهوری و ویرایش مشارکتی مشاهده نگردید.
طبق نتایج نگاره 10 همبستگی بیشتر در سوالات دو، سه، هشت و نه پرسشنامه اکسل با توجه به فرضیه مطرح شده مشاهده گردید. بدین معنی که در سوالات اشاره شده تحصیلات دانشجویان تأثیر بیشتری داشته و بین میزان تحصیلات و نحوه کاربرد آنها ارتباط وجود دارد.
نگاره (10): نتایج آزمون گاما در فرضیه 7
مقیاس ترتیبی |
ارزش |
مقدار خطا |
Approx. Tb |
سطح معناداری |
2 |
504/0 |
229/0 |
987/1 |
047/0 |
3 |
557/0 |
229/0 |
297/2 |
022/0 |
8 |
519/0 |
195/0 |
218/2 |
027/0 |
9 |
527/0 |
228/0 |
113/2 |
035/0 |
تعداد نمونه |
34 |
|
|
|
بین میزان آشنایی با نرمافزار اکسل و بازار کار حرفه حسابداری و حسابرسی رابطه معناداری وجود دارد.
نتایج آزمون گاما در فرضیه دوم بیانگر این مطلب است که ارتباط معنی دار بین نوع حرفه و میزان آشنایی با نرمافزار اکسل لااقل در سطح شناخت مقدماتی از قبیل کار با سلول و کاربرگ ارتباط مثبتی مشاهده گردیده و این ارتباط در سطح پیشرفته از قبیل توابع، افزایش بهرهوری و ویرایش مشارکتی و... مشاهده نگردید.
طبق نتایج نگاره 11 همبستگی بیشتر در سوالات دو و سه پرسشنامه اکسل با توجه به فرضیه مطرح شده مشاهده گردید. بدین معنی که در سوالات اشاره شده بین دید حسابرسان و حسابداران پرسش شونده و نحوه کاربرد آنها ارتباط وجود دارد.
نگاره (11): نتایج آزمون گاما در فرضیه 8
مقیاس ترتیبی |
ارزش |
مقدار خطا |
Approx. Tb |
سطح معناداری |
2 |
107/0 |
270/0 |
394/0 |
004/0 |
3 |
093/0 |
263/0 |
351/0 |
025/0 |
تعداد نمونه |
34 |
|
|
با توجه به نتایج به دست آمده از دادههای گرفته شده از پرسشنامه که ابزار اصلی جمعآوری اطلاعات بوده است؛ مشخص شد که سهولت استفاده قابل مشاهده تأثیر مثبت معناداری بر سودمندی قابل مشاهده نرمافزارهای حسابداری دارد که فرضیه 1 را تأیید میکند. این نشان میدهد که اگر نرمافزارهای حسابداری آسانتر بود، آنگاه دانشجویان احساس میکردند که این امر میتواند باعث ارتقاء عملکرد آنها بصورت موثر و کارآ گردد. به عبارت دیگر نرمافزارهای حسابداری مفیدتر بودند. سهولت قابل مشاهده تأثیر مثبت معناداری بر تمایل استفاده از نرمافزار دارد که فرضیه 2 را تأیید میکند. به این معنی که اگر در استفاده از نرمافزار سهولت قابل مشاهده وجود داشته باشد آنگاه دانشجو تمایل بیشتری برای استفاده از نرمافزار دارد. سودمندی قابل مشاهده تأثیر مثبت معناداری بر تمایل استفاده از نرمافزار دارد که فرضیه 3 رد میشود. لازم به ذکر است که رابطه معناداری بین دو متغیر موجود در این فرضیه بر اساس آزمون تی وجود داشته است، اماضریب همبستگی این دو متغیر معنادار نبوده است و چون تأثیر مثبت معنادار مبنای فرضیه بوده است این فرضیه رد شده است. این مساله بیانگر این است که درک و مشاهده دانشجویان از سودمندی نرمافزارهای حسابداری تأثیری مثبت بر تمایل آنها در استفاده از نرمافزارهای حسابداری ندارد. دانشجویان حسابداری احساس کردند که میتوانند از نرمافزارهای حسابداری استفاده کنند و این نرمافزارها برای آنها سودمند خواهد بود. البته آنها علاقهای به استفاده منظم از نرمافزارهای حسابداری نداشتند. سودمندی قابل مشاهده تأثیر مثبت معناداری بر قصد رفتاری در استفاده از نرمافزار دارد، که فرضیه 4 رد میشود. این مساله بیانگر این است که درک و مشاهده دانشجویان از سودمندی نرمافزارهای حسابداری تأثیری مثبت بر قصد رفتاری آنها در استفاده از نرمافزارهای حسابداری ندارد. شاید این مساله منعکسکننده این نکته باشد که سهولت قابل مشاهده در نرمافزار بیشتر از سودمندی قابل مشاهده نرمافزار برای دانشجویان مورد مطالعه اهمیت داشته است. تمایل استفاده تأثیر مثبت معناداری بر قصد رفتاری در استفاده دارد، که فرضیه 5 رد میشود. لازم به ذکر است که رابطه معناداری بین دو متغیرموجود در این فرضیه بر اساس آزمون تی وجود داشته است، اماضریب همبستگی این دو متغیر معنادار نبوده است و چون تأثیر مثبت معنادار مبنای فرضیه بوده است، این فرضیه رد شده است. دانشجویان حسابداری احساس ناخشنودی میکردند و از ظاهر نرمافزارهای حسابداری احساس بیحوصلگی میکردند. دانشجویان کششی به استفاده از نرمافزارهای حسابداری نداشتند. بنابراین گرایشی به ادامه استفاده منظم از آنها نداشتند. قصد رفتاری برای استفاده تأثیر مثبت معناداری بر استفاده حقیقی از نرمافزار دارد که فرضیه 6 تأیید میشود. قصد رفتاری در استفاده از فناوری، گرایش رفتار نسبت به ادامه استفاده از فناوری است. فرد همچنان از فناوری استفاده خواهد کرد که بر استفاده حقیقی از فناوری به شکل تناوب و مدت زمان استفاده از فناوری تأثیر خواهد داشت. این امر هم راستا با تحقیقات نلویا وها راهاپ (2009) بود که نشان دادند که متغیر قصد رفتاری برای استفاده تأثیر مثبت معناداری بر استفاده حقیقی از سیستم دارد. همچنین با تحقیق ویبووو (2008) سازگار است که نشان داد علاقه به استفاده از فناوری تأثیر مثبت معناداری بر استفاده حقیقی از فناوری داشت. نتایج این مطالعه از تئوریهای توسعه مربوط به رفتار کاربر در پذیرش فناوری پشتیبانی میکند این مطالعه رفتار دانشجویان حسابداری استان اصفهان را در پذیرش نرمافزارهای حسابداری مورد آزمایش قرار داد. نتیاج این مطالعه همچنین محدودیتهای نمونه را نشان داد. نمونه باید کسانی باشند که در فعالیتهای روزانه خود از فناوری برای حمایت از شغل خود استفاده میکنند، این امر به نوعی مستلزم داشتن علاقه واقعی و شدت در استفاده از فناوری است. بهرحال بنظر نویسنده اگر درس سیستمهای اطلاعاتی در مقطع کارشناسی بصورت جدی مورد توجه قرار گیرد و دانشجویان در دانشگاه با نرمافزارهای حسابداری ساعات طولانیتری کار کنند خود پی به سودمندی آنها برده و این مسئله بر تمایل استفاده و استفاده حقیقی آنها از نرمافزار تأثیر مثبت خواهد داشت. فرضیه 7 به دنبال بررسی ارتباط معنیدار بین تحصیلات و میزان آشنایی با نرمافزار اکسل بود و نتایج این فرضیه حاکی از آن است که بین تحصیلات و میزان آشنایی با نرمافزار اکسل لااقل در سطح شناخت مقدماتی از قبیل کار با سلول، کاربرگ و تحلیل و اعتبار سنجی ارتباط مثبتی مشاهده گردید. فرضیه 8 نیز به دنبال بررسی ارتباط معنی دار بین نوع حرفه و میزان آشنایی با نرمافزار اکسل بود که بین نوع حرفه و میزان آشنایی با نرمافزار اکسل لااقل در سطح شناخت مقدماتی از قبیل کار با سلول و کاربرگ ارتباط مثبتی مشاهده گردیده و این ارتباط در سطح پیشرفته از قبیل توابع، افزایش بهرهوری و ویرایش مشارکتی و... مشاهده نگردید. بصورت کلی نتایج فرضیات 7 و 8 نشاندهنده نفوذ روز افزون فناوریهای جدید به رشتههای مختلف دانشگاهی از جمله حسابداری است. این مطلب از آن جا نمود پیدا میکند که بر اساس پرسشنامه توزیع شده در بین دانشجویان این رشته، اغلب موارد آشنایی مقدماتی با نرمافزار مورد بحث در این پژوهش را داشته و حتی این آشنایی مقدماتی به مدد پیچیدگیهای شغلی و وقتگیر بودن انجام محاسبات مالی به صورت دستی، به حسابداران و حسابرسان با تجربه نیز تسری پیدا کرده است. همچنین هنوز استفاده تکمیلی و حداکثری استفاده از نرمافزار اکسل نه در بین دانشجویان و نه در بین شاغلین رواج نیافته و هنوز راه طولانی برای بهتر شدن استفاده کامل از فناوریهای جدید در پیش است.
این پژوهش مانند تمام کارهای انجام شده در این زمینه دارای محدودیتهایی بوده است:
از این رو با توجه به نتایج به دست آمده پیشنهادهای زیر مطرح میگردد: