با توسعه جوامع و پیشرفت تکنولوژی، بدست آوردن دستگاههای پیشرفته، مواد اولیه مرغوب و حتی نیروهای ماهر چندان مشکل نیست. لیکن آنچه تمایز بین شرکتها را ایجاد مینماید نه تنها کیفیت محصولات بلکه مدیریت و قدرت فکری یک موسسه است. در اقتصاد مبتنی بر دانش، محصولات بر اساس دانش زندگی میکنند و میمیرند، در این میان موفقترین سازمانها آنهایی هستند که از این دارایی نامشهود به نحو بهتر و سریعتری استفاده کنند. ایجاد دانش یا تفکر همواره باعث نوآوری مستمر میگردد و این نوآوری خود باعث توسعه و سودآوری میگردد .
در این مقاله هدف بررسی اجزای تشکیل دهنده سرمایه فکری و مدلهای اندازه گیری آن میباشد. در اغلب مدلهای ایجاد شده اجزای سرمایه فکری در سه بخش سرمایه انسانی، سرمایه ساختار و سرمایه مشتری عنوان میگردد .